5- تمثیلی زیبا در نحوه برخورد با زشتیها
5- تمثیلی زیبا در نحوه برخورد با زشتیها
شما داری چای میخوری عطسه میکنی، تا میروی عطسه کنی این تکان میخورد استکان و نعلبکی یک قطره از این چای به عینکت میچکد. یک قطرهاش به لباست میچکد. یک قطرهاش به فرش میچکد. خود شما سه برخورد میکنی. اگر عینک بود فوری پاکش می کنی. اگر لباس بود میگویی: میرویم خانه میشوییم. اگر قالی بود، میگویی: شب عید میشوییم. یک قطره چای را به سه جا میچکد و شما سه تا برخورد میکنی. فوری، بعداً، بعداً بعداً بعداً. قرآن هم میگوید: من مجرمین را سه طور کیفر میکنم. اگر آدم خوبی باشد فوری حالش را میگیرم. مثلاً اگر مؤمن خلاف کرده، صبح خلاف کرد، عصری پایش را میخورد. شنبه خلاف کرد، یکشنبه. اینها آدمهای خوبی هستند. آدمهای خوب که مثل عینک بلوری هستند و شفاف هستند خدا زود گوششان را میگیرد که حواسشان جمع باشد. آیهای که میگوید: زود گوششان را میگیرم، آیهاش این است میگوید: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ» (شوری/30) این مصیبتهایی که به شما میرسد، «فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُم» خلاف کردی گرفتار یک مصیبتی شدی.
بعضی از آدمها بد هستند، قرآن میگوید: فوری کارشان نداریم. «جَعَلْنا» قرار میدهیم، «لِمَهْلِکِهِمْ» برای هلاکت اینها، «مَوْعِداً» (کهف/59) یک موعدی، بگذار خلاف کند جاوید شاه بگویند، بعداً هم مرگ بر شاه میگویند.
بعضی مصیبتها را قرآن میگوید: اصلاً کاری نداریم. میگذاریم برای قیامت. «أَنَّما نُمْلی لَهُمْ» (آلعمران/178) یعنی مهلتشان میدهیم، تا روز قیامت. یک قطره چای به یک جا میچکد خود شما سه نوع عمل میکنی. خدا هم همینطور است. پس بعضیها که مجرم هستند خلافکار هستند، در رفاه هستند، ممکن است «مَوْعِداً»، گذاشتیم جاوید شاه را بگویند تا مرگ بر شاه 57 شود. یا در «جَعَلْنا لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِداً». یا«أَنَّما نُمْلی لَهُمْ». یعنی اصلاً در دنیا کارشان نداریم. صدام را دیدی تا لحظهی آخر هم که میخواستند اعدامش کنند همینطور شاخش هم نشکست. گریه کند، بترسد، نه، خیلی قشنگ رفت اعدام شد. «أَنَّما نُمْلی لَهُمْ» خدا عادل است.
سؤال: آقایانی که دیر پای تلویزیون آمدند سؤال این است. چرا بعضی از خلافکارها خوش هستند؟ جواب: یکی روی رفاه ظاهری قضاوت نکن. یک بچه که درس میخواند، نگو: ببین این بچههای بازیگوش چه بازی میکنند؟! بابا، صبر کن در امتحانها معلوم میشود برنده چه کسی است. امام سجاد وقتی اسیر بود، به یزید گفت: صبر کن وقت اذان شود ببینیم مؤذن نام جد تو را روی منار میگوید یا جد مرا؟ رفاه ظاهری غیر از رفاه واقعی است.
بعضیها برای جهیزیهی دخترشان از همهی بانکها پول میگیرند. بعضیها برای عروسیشان، میگوید: آخر من آبرو دارم. خیلی وقتها زندگی ساده است عزت هم هست. خیلی وقتها هم از همه بانکها قرض میکنند عزت هم نیست. رفاه ظاهری غیر از رفاه واقعی است. دوم اینکه نام دین رفاه آور نیست. بعضیها که دین دارند در رفاه نیستند دین دارد ولی کار نمیکند، حال کار ندارد، صرف مسلمانی، اینکه من مسلمان هستم دلیل نیست که حالا تو مسلمان هستی باید در رفاه باشی. مسلمان هستی باید درس هم بخوانی، باید کار هم بکنی، باید مشورت هم بکنی، باید هجرت هم بکنی.
- ۹۰/۱۰/۲۵
خدا قوت
مطلب زیبایی بود
انشاالله در زمره ادمی هایی باشیم که خداوند متعال را همیشه در کنار خود بدانیم و خطایی نکنیم
موفق باشید
التماس دعا