آوینی از منظر دانشجویان/ گفتگو با دبیر فرهنگی اتحادیه مستقل؛ برای «آوینی شدن» ابتدا باید «عبد شدن» را آموخت
خبرنامه دانشجویان ایران: در سالروز شهادت سید شهیدان اهل قلم به سراغ فعالین فرهنگی تشکل های دانشجویی رفتیم تا آوینی را از نگاه آنها بشناسیم. گفتوگو با محمدامین مهدینژاد، دبیر واحد فرهنگی هنری اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل یکی از صحبت های چالشی ما بر سر تفکر آوینی بود. مهدی نژاد می گفت: «ما وقتی به آثار سینمایی و رسانهای شهید آوینی نگاه میکنیم با یک نگاه عمیق فلسفی روبهرو هستیم یعنی نگاه عمیقی از مسایلی که با آن درگیر هستیم» وی علت موفقیت آوینی در این بحث را سرمایهگذاری بر روی فطرت انسانها دانست و اولین قدم برای آوینی شدن را «عبودیت» دانست. وی در ادامه گفت:«ما از عبودیت آوینی غفلت میکنیم. او به عنوان یک عبد بوده که ما آن را درک نمیکنیم فقط میگوییم آوینی فلسفه خوانده است، او تکنیک بلد است. حقیقت این است که آوینی سه مشخصه اصلی دارد که اولی بحث عبودیت اوست، دومی فلسفهدانی او بوده و سومی تخصص و تکنیک در حوزهای که کار میکرده است که باعث شده تا رشد و بلوغ داشته باشد.»
متن کامل این گفتگو را در زیر مطالعه کنید:
خبرنامه دانشجویان ایران: به عنوان بحث اول از اندیشههای شهید آوینی شروع کنیم. به نظر شما آیا میتوان گفت که شهید آوینی دارای «چارچوب فکری»ای است که با توجه به آن میتوانیم یک سری معیارها و ملاکها را مشخص کنیم؟
مهدینژاد: وقتی حضرت آقا شهید آوینی را به عنوان سید شهیدان اهل قلم معرفی میکنند نه فقط بخاطر بحثی است که ایشان در حوزه سینما داشتهاند بلکه خیلی عمیقتر است. ما وقتی به آثار سینمایی و رسانهای شهید آوینی نگاه میکنیم با یک نگاه عمیق فلسفی روبهرو هستیم یعنی نگاه عمیقی از مسایلی که با آن درگیر هستیم. شهید آوینی از معدود افرادی است که توانست نسبت خوبی پیدا کند بین مانیفست و دستور عملی که برای زندگی داریم به اسم اسلام و پدیده شگفتانگیزی که خودش مدرنیته مینامد. ایشان چون هر دو تا را با جانش توانست بشناسد به خوبی توانست رابطه این دو را نشان بدهد. از این رو میتوانیم بگوییم ایشان از بزرگان حوزه فکری بودهاند و از معدود کسانی که توانسته آن گفتمان انقلاب اسلامی را درک کند، به خوبی انتقال بدهد و چالش بین انقلاب اسلامی و مدرنیته غرب را تحلیل کند.
خبرنامه دانشجویان ایران: این چارچوب فکری چیست و آوینی چطور به آن رسیده است؟
مهدینژاد: قبل از بحث درباره شهید آوینی باید با تاریخچه زندگی ایشان آشنا باشیم. ایشان یک زندگی عجیبی داشتهاند. از بچگی دنبال پیدا کردن حقیقت بودند تا روحشان را ارضا پیدا کند و همه جا هم رفتند. از گذشته ایشان به عنوان نقطه ضعف میگویند. وقتی نزد حضرت آقا گفتند که ایشان گذشته خوبی نداشتند، بحث مواد مخدر و... که گفته میشود و به حضرت آقا انتقال میدهند ایشان حرف خوبی می زنند که اگر من ذرهای ارادتم کم بود به ایشان با این حرف ارادتم به او کامل میشود. چون ایشان مصداق این بیان هستند که میگویند باید دینتان تحقیقی به دست بیاید، رفتند در تمام حوزهها تحقیق کردند و خیلی از مشکلات بشر امروز را لمس کردند. بعدها با امام خمینی آشنا شدند و دیدند که حرف نگفته بشر امروز، از زبان امام زده میشود بنابراین توانستند به خوبی جغرافیای بینالمللی و جغرافیای فکری انسان عصر مدرن را درک کنند و نسخهای که امام برای شفای روح دادهاند را ـ که همان بازگشت به اسلام ناب محمدی است ـ تئوریزه کنند. اگر بخواهیم شاخصههای فکری ایشان را بگوییم به همان شاخصههای اصلی اسلام برمیگردد. خودشان هم میگویند که من همه شاخصههای فکریم را وامدار حضرت امام هستم.
خبرنامه دانشجویان ایران: ما اگر بخواهیم ببینیم روشنفکری چیست باید تا انتهای سیر شهید آوینی برویم؟
مهدینژاد: نه آن که تا ته برویم. اصولاً ما نمیتوانیم از دور با پدیدهای رابطه برقرارکنیم. گاهی اوقات ما با یک سری حب و بغضها در مورد مسائل اظهار نظر میکنیم؛ اگر آنقدر تقوا داتشه باشیم که بتوانیم این منیتها و بغضها را کنار بگذاریم و با این پدیده برخورد کنیم، میتوانیم شناخت جامعی از آن داشته باشیم. من یک مثالی میزنم. در مورد اخباری که ما از بحث وال استریت انعکاس میدهیم، اینکه مردم بدبخت شدند، به نظام آمریکا اعتراض دارند، از نظر اقتصادی بیچارهاند و... اما حقیقت این نیست! ما از دور نشستهایم میبینیم یک اعتراضی شده اما نمیدانیم چه اعتراضی شده، بعد برای خودمان خیالبافی میکنیم. منتهی در آنجا اعتراض شده است، در بحث معیشت هم اعتراض شده اما به لیبرالیسم که اعتراض نمیکنند. اعتراض آنها این است که ما بحث اختلاف طبقات را قبول داریم اما چرا اینقد اختلاف طبقاتی زیاد است.
من بحثم این است که تا یک پدیده را درست نشناسیم لزوماً و صد در صد نمیتوانیم درباره آن پدیده نسخهای بپیچیم. شهید آوینی این کار را کرد. این بحث اول. در بحث دوم خود شهید آوینی میگوید که عالم مسخر انسان کامل است، یعنی هیچ پدیدهای در حوزه جریان سه بعدی نیست که نتوانیم تسخیرش کنیم. بحث امام خمینی (ره) را مطرح میکند که چطوری رسانههای دنیا را تسخیر کرد در حالی که امام خمینی(ره) کار رسانهای نکرده بود. یک حدیثی از حضرت رسول(ص) است که هر کس بین خود و خدایش را اصلاح کند خدا بین او و خلق را اصلاح میکند. شهید آوینی از این منظر ورود پیدا میکند و میگوید من یک عمر زیاد تلف شده دارم. درست است که منظومه فکریش تا حدی متاثر از آن فضاست اما بحثی که مطرح میکند و ما هم به آن علاقهمند شدهایم از همان چیزی است که خدا به او داده یعنی رابطه خود و خدایش را درست کرده و با نگاهی کاملاً بیطرفانه به موضوع نگاه میکند. "من عصم لله فجعلهوا فرقانه" در واقع از این منظر وارد میشود. یعنی یک نگاه منصفانه به موضوع داشته باشی. از طرفی هم واقعا مثل شهید آوینی نمیتوان بدون اتکا به الطاف خداوندی و الهامات مسیر را پیمود.
نیازی نیست تا ته برویم اما کاری هم که ما میکنیم غلط است. ما ندانسته وارد سینما و حوزههای رسانهای مکتوب میشویم اما آخر آن چیزی در نمیآید. ما این همه سایت مختلف داریم که خروجی ندارد. ما باید پدیدههای را که با آنها مواجه هستیم به خوبی بشناسیم. شهید میگوید انسان مسلمان باید با توجه به الطافی که خدا در وجودش قرار میدهد، پدیدهها را تسخیر کند.
خبرنامه دانشجویان ایران: در زمینه هنر و به طور اخص سینما، آوینی میگوید که سینما چیزی است که غرب به عنوان یک تکنولوژی مطرح میکند و زادگاه آن غربی است. حالا از دید شهید آوینی می توانیم سینما را با معیارهای انقلاب اسلامی ایران بومیسازی کرد یا نه؟
مهدینژاد: به نظر من کسی که تکنولوژی هنر غربی را بر اساس پاردایمهای اسلامی در ایران پیاده کرده، آوینی است.
خبرنامه دانشجویان ایران: بحث ما این است این پیادهسازی که صورت گرفته براساس چه چارچوبی بوده است؟ مثلا یک قسمت آن این بوده است که آوینی بحث غفلت و عبرت را مطرح میکند.
مهدینژاد: به نظر من اولین شاخصه آوینی عبودیت اوست. ما از این غفلت میکنیم. او به عنوان یک عبد بوده که ما آن را درک نمیکنیم فقط میگوییم آوینی فلسفه خوانده است، بعد فلسفه میخوانیم اما به خروجی نمیرسیم.
شهید آوینی زبان و حرف حساب تمدن غرب را میدانست. ته حرف حساب غرب، در فلسفه است که آوینی با آن هم آشنا بود. یعنی آدم متعبدی که مسلمان بوده و با تمدن غرب آشنایی داشته، همین باعث شده تا برخورد درستی با این تمدن داشته باشد. در حوزه سینما هم همه چیز را مطالعه کرده است. آوینی سه مشخصه اصلی دارد که اولی بحث عبودیت اوست، دومی فلسفهدانی او بوده و سومی تخصص و تکنیک در حوزهای که کار میکرده است که باعث شده تا رشد و بلوغ داشته باشد.
خبرنامه دانشجویان ایران: اینها شاخصههای خود آوینی است اما شاخصههای فکری آوینی نیست. مثلا میگوییم آوینی با چه چیزی شناخته میشد؟ میگوییم تکنیک داشت، تعبد داشته و فلسفه میدانست حالا سینما و رسانه آوینی باید تکنیک داشته باشد؟
مهدینژاد: ما دو نوع ادراک داریم: حصولی و شهودی. حصولی یعنی وقتی که ما با هم بحث میکنیم و به نتیجهای میرسیم اما در شهودی یعنی انسان شهود پیدا میکند یعنی از یک مرتبه بالاتر به جام انسان شهود پیدا میکند و یک چیزی انسان میفهمد. وحی از این جنس ادراک است. آوینی عنوان میکند که هنر، آن زبانی است که میتوانیم شهودات را به وسیله آن انتقال دهیم یعنی اولین شرط برای هنر اسلامی این است که یک شهود رحمانی داشته باشیم. این درباره سینمای آوینی است چون تفکر آوینی یک چیزی ورای سینمای اوست. بحث مهم در آن همین شهود است که یک شهود پاکی داشته باشیم، حالا اینکه این شهود تبدیل شود به یک نمونه خارجی، یک استعدادی میخواهد یعنی در جام آن هنرمند مینشیند، بعد تخمیر پیدا میکند و تبدیل به وحی میشود و بعد مصور میشود یا نقاشی میشود یا شعر. اما در سینما اینگونه نیست و تمایز سینما در همین است و این تکنیک سینما است و هنرمند باید مسلط باشد نه آن که بلد باشد بلکه باید تکنیک باشد یعنی در مواجهه با عالم یک مواجهه سینمایی باشد.
خبرنامه دانشجویان ایران: علاوه بر این عبودیت و شهود، دیگر چه موردی را شامل میشود؟ در واقع میخواهیم عینک آوینی را به چشممان بزنیم، برویم به سینما و فیلم خوب ببینیم و یا یک فیلم خوب بسازیم. مشخصاتش چطور باید باشد؟
مهدینژاد: کارگردان باید با عالم هستی ارتباطاتی داشته باشد. بحثهایی مانند نماز شب و دعا، بحث اولیهای که همه میدانند اما هیچ کس به آن عمل نمیکند. دومین بحث این است که از زاویهی سینما به انسان نگاه کند. نه اینکه من قاببندی سینما را بلدم پس سینما را بلد هستم. آقای مقدمدوست حرف خوبی میزد؛ روی یک میز شیشهای لیوان چای گذاشته بودند و شیشه بخار کرده بود. کسی که سینما بلد است نباید با دیدن میز بگوید این میز کثیف است بلکه باید بگوید چه غبار خوبی به وجود آمده است و باید آن را در کادر قرار دهم. باید مواجههاش با آدم مواجههی سینمایی باشد. مثال میزنم مانند فیس بوک.
با فیس بوک چندین برخورد وجود دارد. برای مثال آدم بقالی برای تبلیغات یک صفحه فیس بوک میزند. مواجههی دیگر، افسران جوان جنگ نرم هستند که از آن محیط استفاده میکنند و عدهای دیگر صبح تا شب در مراسمهای گوناگون دغدغهی این را دارند که عکس بگیرند و در فیس بوک قرار دهند. این افراد با فیس بوک یکی شدهاند. اگر کسی میخواهد با سینما مواجه شود باید مانند مواجههی آخر عمل کند و همهی زندگیش سینما شود. نگاه انسان محور به جنگ محصول شهید آوینی است.
خبرنامه دانشجویان ایران: مثالی از این آدمهای سینمایی میزنید؟
مهدینژاد: آلفرد هیچکاک. به همین دلیل از او بسیار تعریف میکنند که با عالم، سینمایی برخورد میکند. او یک آدم سینمایی است.
خبرنامه دانشجویان ایران: نظر شهید آوینی راجع به فیلمهای چند سال اخیر چیست؟ اگر شهید آوینی بود چه انتقادی نسبت به سینمای ما داشت؟
مهدینژاد: الان ما در تلویزیون خنده بازار داریم؛ در آن زمان جنگ هفته وجود داشت. وضعیت یکسان است و شهید آوینی در آن زمان نظر خود را اعلام کرده است. نیازی به اندیشیدن نیست. نظرات ایشان راجع به مسائل مختلف وجود دارد.
خبرنامه دانشجویان ایران: نگاه آوینی به تلویزیون چگونه بود؟
مهدینژاد: ایشان همیشه به رسانهی تلویزیون به چشم یک دانشگاه ملی نگاه میکردند و اعتقاد داشتند اگر تلویزیون را نشناسیم در انتها به جُنگهای هفتگی بیمحتوا میرسیم. نباید انسان را موجودی پست نشان دهیم. خدا در قرآن بر علم انسان تاکید بسیار دارد. رسانههایی مانند تلویزیون و اینترنت سعی دارند تا مردم را سطحی بار بیاورند. اسلام انسان سطحی را قبول ندارد. زیرا انسان سطحی بصیرت ندارد. دید استراتژیک از عمق بصیرت حاصل میشود. طبق گفتهی شهید آوینی به دو صورت میشود با بشر امروزی برخورد کرد؛ هم میشود بشر را به سوی غفلت سوق داد مانند کاری که امروز تلویزیون انجام میدهد، یا کاری که قرآن انجام میدهد و بشر را به سوی رستگاری سوق میدهد.
چند شب قبل شبکهای را در ماهواره میدیدم که به کشور تاجیکستان اختصاص دارد به نام next TV. برنامههای آن عین برنامههای تلویزیون ماست با این تفاوت که آنها از زنان برهنه استفاده میکنند و برای مخاطب جذابیت بیشتری دارد. یک بزرگی از اهالی رسانه میگفت یکی از دلایل رواج بیبند و باری در جامعه صدا و سیما است. چون با برنامههای پخش شده بیحجابی برای همه عادی میشود و نمیشود جلوی بیحجابی را گرفت.
در سینما نیز شهید آوینی باب جدیدی را آغاز کرد. سینما هم در زمان روایت فتح مشکل مخاطب داشت. اگر شهید آوینی به مخاطب نرسید ما باید به فرمی برسیم که غفلتزا نباشد، جذابیت داشته باشد و عبرتزا باشد. ما عبرتزا بودن را در سریال وضعیت سفید مشاهده کردیم. و یا آقای سلحشور که از مدیوم خوبی به نام قرآن موضوع آثار خود را استخراج میکند. او در کارهایش از آزمون و خطا استفاده میکند.
آنها آزمون و خطا کردهاند و ما این کار را انجام ندادهایم و خدا هم در حکم امام حسین(ع) مشیت الهی برایش آسان بود اما میخواست با اسباب جلو بروند و بالأخره باید به سمت آن برویم. یعنی اگر ما میخواهیم تمدنسازی کنیم باید اسباب فراهمسازی آن را برای دانشجو داشته باشیم و در حوزه هنر نیز این چنین است و باید تجربه کرد، اما بیمهابا نباید وارد شد.
خبرنامه دانشجویان ایران: متأسفانه یکی از جذابیتهای رایج در سینما استفاده ابزاری از زن است. اگر ما این را کنار بگذاریم جایگزین آن چه چیزی میشود؟ اگر شهید آوینی بود چه چیزی را انتخاب میکرد؟
مهدینژاد: آوینی روی فطرت سرمایهگذاری کرد و گفت ما یک شهوت، غضب، نفس اماره و یک نفس مطمئنه داریم و همه افراد به سمت نفس مطمئنه کشیده میشوند.
سریال «وضعیت سفید» را مثال میزنم که نمونه خوبی است و برای مثال کسی نیست که بگوید من از خانواده بدم میآید! حتی آن فردی که شیطانپرست شده و زندگی مدرن داشته است اگر پای درد دل با وی بنشینی میگوید دوست داشتم در کنار پدر و مادرم باشم.
یا نمونه دیگر همین سریال «پایتخت» است. شاخصه اصلی جذابیت این سریال کجاست؟ مثلاً آنجایی است که شخصیت نقی به خاطر پدر چشمش پر از اشک میشود. کار سختی است اما من خوشم میآید یا آن قسمتی که نان حلال در میآورد و این فطرت است و باید با هنرمندی ربط داد. آقای سیروس مقدم آزمون خطا کرد و «ثریا» را ساخت.
آوینی میگوید بیمهابا وارد نشوید. باید از خود مطمئن شوید و بعد از آن در تکنیک مسلط باشید و با هنرمندی ساخته شوید.
خبرنامه دانشجویان ایران: عدهای معتقدند در معرفی شخصیت شهید آوینی غلو شده است و عمده تقصیرها را هم به گردن همایشهای مناسبتیِ در معرفی ایشان میاندازند. نظر شما چیست؟
مهدینژاد: فیلمی بود با عنوان "رقص پرواز" که در آن شهاب حسینی و لاله اسکندری بازی کرده بودند. لاله اسکندری در ذهن فرزندش یک اسطوره دست نیافتنی از پدر شهید ساخته بود به طوری که بچه نمیتوانست به سمت پدر خود برود و بعد این بچه یواش یواش ارتباطش قطع میشد.
در جشنوارهها و همایشها نیز با شهید آوینی همین کار را انجام میدهیم؛ یعنی فردی که در اوج عرفان قرار دارد و یواش یواش انسان از آوینی میترسد و من با کاری که در جشنوارهها اعمال می شود 90 درصد مخالف هستم. این نگاهها واقعی نیست و این طور القاء میکنند که ایشان در اوج عرفان قرار دارند و کسی به ایشان نمیرسد. کاری که ما باید انجام دهیم این است که افراد از منظر چشم شهید آوینی به پدیدهها نگاه کنند. آوینی در فضای فکری غلیظی وارد شده بود و واقعاً عطشهای فکری عجیبی داشت و شخصیتی بود که هرجا رفت نیازش برطرف نشد. باید دنبال آن نیاز شهید بود و اگر دنبالهرو باشیم به آن میرسیم.
خبرنامه دانشجویان ایران: فرض کنید افرادی به سراغ شما بیایند و برای معرفی صحیح آوینی از شما طرح بخواهند...
مهدینژاد: ما باید مسیری را فراهم کنیم که آن سیری که در نفس آوینی ایجاد شده بود، محقق شود و آن عطش زنده شود. یعنی یک شناخت جامعی نسبت به دنیا پیدا کند. بحث اول این است که بر تاریخ مسلط باشند و تجربیات آوینی چکیده تاریخ است. حضرت علی(ع) در نامهای به امام حسن(ع) میفرمایند: «پسرم در احوالات گذشتگان دقت کردم، کما اینکه با آنها زندگی کردم» و شهید آوینی نیز با آنها زندگی کرد اما ما میتوانیم دقت کنیم و درک کنیم که موقعیت جمهوری اسلامی ایران چگونه است و این که حضرت آقا میگویند «پیچ تاریخی» یعنی چه؟ باید بدانیم دنیا چگونه بوده است و چگونه میشود؟ تاریخ یک پدیده تکرار شونده است و اول باید دانش تاریخی خوبی داشته باشی.
آن مفاهیم اساسی که حضرت امیر و رسول خدا در خطبههایشان میگفتند باید القا شود. مواجهه حضرت رسول در دعوت خود با کفار چه پیامی را در بر داشت؟ نمیگفتند که با حجاب شوید، شراب نخورید و... برخوردمان باید طوری باشد که فطرت القا شود و با آن شیوه عمل کنیم و بعد که دغدغه ایجاد شد فرد خودش به دنبال آن میرود.
نکته دوم این است که نسبت به بقیه تمدنها به اسلام تکیه کنیم و آن نقاط تمییز آن است که حضرت رسول در دعوت خود بر آنها تکیه داشته است و سوم این است که بستری فراهم شود و شخص دنبال آن رود. یعنی نترسیم و آن بحث شهید مطهری که میگوید در دانشگاه جمهوری اسلامی ایران مارکسیست باید کرسی مارکسیست داشته باشد و مسلمان کرسی مسلمان داشته باشد و حضرت آقا میگوید کرسی آزاد اندیشی یک بحث سیاسی نیست و کاملا اعتقادی است که اگر بتوانی جوان خود را بنمایه بدهی و مقداری اسلام را نشانش بدهی کار کردهای. برای مثال جوان ما فقط میداند که حضرت علی(ع) جنگهایی داشتهاند. حال به وی بگوییم چرا جنگیده است؟ چه میگوید؟ بنی صدر چگونه بنی صدر شد؟
خبرنامه دانشجویان ایران: اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل در مورد شهید آوینی چه کاری را انجام داده است؟
مهدینژاد: ما به امید خدا در اردوهای نخبهپروری اتحادیه در حال انجام این کار هستیم. البته ما از این قانون آزمون و خطا مستثنی نیستیم. یعنی 100 درصد درست نیست اما آزمون و خطا شده است و به یک جایی رسیدهایم. معتقدیم این نگاه تاریخی باید به بچهها تزریق شود. وقتی این نگاه وجود داشته باشد شخص با دانش کسب شده خودش آدم مستعدی است.
شهید آوینی میگوید ما در بهترین حالت میتوانیم شرایط با ایمان شدن فرد را ایجاد کنیم و در اسلام «حرکت» دست فرد است و تو در نهایت میتوانی برای آن «شرایط» فراهم کنی و ما شرایط را فراهم میکنیم و بعد از آن که فرد جلو آمد آن وقت در حوزه تکنیک و فراگیری تکنیک کار میشود. ما اول و آخر تاریخ نیستیم، آن چیزهایی که ما میشنویم بوده و ادامه خواهد داشت و ما باید نگاه کنیم و به باور برسیم و در این صورت است که میتوان خوب به این شهید بزرگوار کمک کرد و ادای دین داشته باشیم.
- ۹۲/۰۱/۲۰