نیم نگاه

زیر نظر م.ح.ش

نیم نگاه

زیر نظر م.ح.ش

پیوندها

یک نفر نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد! خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه. یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه موتور گازیه غیییییژ ازش جلو زد! دیگه پاک قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه. همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!! طرف کم میاره، راهنما میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده بزنه کنار. خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی کل مارو خوابوندی؟! 

موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله ... داداش.... خدا پدرت رو بیامرزه واستادی... آخه ... کش شلوارم گیر کرده به آینه بغلت

نتیجه اخلاقی

اگه می بینید بعضی ها تاکید می کنم بعضی ها، در کمال بی استعدادی پیشرفت های قابل ملاحظه ایی دارند ببینید کش شلوارشان به کجای یک مدیر گیر کرده

 

 

آمادست سوار شید. حالا یا می رید یا بر می گردید

تعارف نکنید وجداناً

  • نیم نگاه

نظرات  (۵)

  • سید مهدی موسوی
  • خیلی خوب بود عزیزم.
    بله حقیقتا حرف درستی است با اعتدال فکر کنم همه سرجاشون بمونن

    سلام دوست عزیز

    از مطلب شما استفاده کردیم

    ولی حیف که امکان انتشارش رو نداریم

    اگر مطالب تحلیلی داشتید در خدمتیم

    دیدبان

    www.didban.ir

    سلام جوون
    مدیر هم مگه ایینه بغل داره که یه عده بهش وصل شن ؟؟!!!
    جالب بود

     حسن اومده، چیشی اورده؟ کلیت اورده، کلیت چیشی؟ تدبیر و امید

    پیش ما بیا اپم
    خیلی عالی بود :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی