نیم نگاه

زیر نظر م.ح.ش

نیم نگاه

زیر نظر م.ح.ش

پیوندها

۱۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۸۹ ثبت شده است

۱۰
ارديبهشت
هر روز ما آف هامونو باز می کنیم و پیام هایی رو که دوستامون فرستادن می خونیم ... اما تا حالا چند بار "قرآن" رو باز کردیم تا پیام هایی رو که خداوند فرستاده بخونیم. اگه خدا رو دوست داری این پی ام رو برای همه بفرست
  • نیم نگاه
۰۱
ارديبهشت

کاسپین ماکان که اصلاح‌طلبان تا همین چند وقت پیش وی را نامزد ندا می‌خواندند، اخیرا در سفری به اسرائیل با شیمون پرز دیدار کرده و در این دیدار مدعی شده اسرائیل آنقدرها هم که ملت‌ها معتقدند، رژیم خونخواری نیست و ایران الکی دارد با اسرائیل دشمنی می‌کند. و اینگونه شد که همه فهمیدند پروژه ندا ریشه در تل‌آویو دارد. این اما خیلی برای اصلاح‌طلبان داخلی گران آمد. حق هم داشتند؛ آن از آرش حجازی که 2 روز قبل از قتل ندا به ایران آمد و بعد از همدستی در کشتن ندا به انگلیس رفت، این هم از نامزد ندا خانم که در روز روشن با صهیونیست‌ها فالوده می‌خورد.

چکار کنیم، چکار نکنیم؛ دوم خردادی‌ها به این فکر افتاده‌اند که نامزدی کاسپین با ندا را تکذیب کنند و برای ندا دنبال یک نامزد دیگر بگردند که تخم دو‌زرده از آب در نیاید. اما تا دنبال نامزد دیگر بگردند باید نامزدی کاسپین را با ندا ماست‌مالی می‌کردند. در زیر فرآیند این ماست‌مالیزیشن می‌آید.

مدعی شویم ماکان فقط با ندا صیغه محرمیت خوانده بود و هنوز عقد نکرده بودند.

مدعی شویم عاقد در روز عقد دفتر ثبت را یادش رفته بود بیاورد.

ادعا کنیم روز عقد، عاقد رفته بود گل بچینه!

مدعی شویم کاسپین ماکان فقط چند بار به خواستگاری ندا آمده بود ولی خانواده‌ها سر مهریه به توافق نرسیدند.

ادعا کنیم ماکان تنها یک بار با خانواده به منزل ندا آمده بود اما علف به دهان بزی شیرین نیامد.

دروغ که حناق نیست؛ بگوییم ماکان فقط یک بار ندا را در پشت چراغ قرمز خیابان دیده بود و از او خوشش آمده بود.

مدعی شویم کاسپین ماکان اصلا ندا را ندیده بود و فقط یکی، دو بار با وی چت کرده بود.

اصلا ادعا کنیم کاسپین، نه نامزد ندا که نام یک ضد یخ است.

می‌توانیم برای جبران گند قضیه، منکر هرگونه رابطه کاسپین و ندا شویم.

اگر کسی به عکس ندا و کاسپین در دوران نامزدی استناد کرد، می‌توان آن را فتوشاپ خواند.

ادعا کنیم این تصاویر در اصل عکس «میم. الف» بوده با «جیم. را».

مدعی شویم کاسپین از همان بچگی به یکی دیگر علاقه داشت ولی از روی جبر روزگار با ندا عقد کرده بود اما دلش همچنان با دختر قبلی بود.

ادعا کنیم ضد‌یخ کاسپین از همان بچگی دوست داشت با رادیاتور ماشین ازدواج کند!

ادعا کنیم این کاسپین، آن کاسپین نیست و برچسب هلوگرام نداشته!

مدعی شویم کاسپین به لج کاسترول که نمادش دیوید بکام است، خواسته با عقد ندا برای خود نماد درست کند.

وطن امروز

  • نیم نگاه
۰۱
ارديبهشت
امیرحسین ثابتی

قریب به 3 دهه از انقلاب فرهنگی در دانشگاه های کشور می گذرد اما آنچه همچنان بیش از همه خودنمایی می کند، عدم وصول به فضای آرمانی و مطلوب مورد نظر در فضای دانشگاه هاست.

اگرچه در اردیبهشت ماه 59، شورای انقلاب فرهنگی با تایید مستقیم حضرت امام (ره) رسما کار خود را آغاز نمود و در این میان فارغ از بسیاری حواشی بوجود آمده، دانشگاه ها تا سال 62 در تعطیلی به سر بردند اما گذشت 3 دهه از آن مقطع نشان می دهد علیرغم تمامی تلاش های صورت گرفته در این زمینه، دانشگاه ها از فضای فکری چپ و مارکسیسم خارج و در اختیار اندیشه راست و لیبرال قرار گرفته است و در این بین باز هم آنچه که مغفول مانده عدم حرکت جدی جهت «اسلامی شدن فضای فکری دانشگاه ها» است و این معضل بیش از همه نیز در عرصه علوم انسانی خود را نشان می دهد.

اینکه به چه علت و با گذشت 30 سال از انقلاب فرهنگی، فضای غالب فکری دانشگاه ها تنها از چپ به راست تغییر یافته است و کمتر حرکتی پیرامون آرمان اصلی انقلاب اسلامی صورت گرفته، خود مجال دیگری برای بحث می طلبد اما بدون تردید فضای فعلی نتیجه روند 3 دهه غفلت مسئولین و دانشجویان نسل گذشته در این زمینه است. فضای موجود تاجایی مشهود است که امروزه در بسیاری از رشته های علوم انسانی در سراسر کشور تدریس اندیشه های مبنی بر اومانیسم با گرایش های سکولار، لیبرال و حتی چپ قرون 19 و 20 بر اندیشه های اسلامی الویت و حتی تقدس دارد و ادامه این اتفاق ناگوار نیز آنجایی است که تاکنون کمتر تلاشی جهت تولید علم اسلامی - ایرانی صورت گرفته و به تبع آن نیز گزاره ی جدی و درخور توجهی در این زمینه وجود ندارد.

اما صرف نظر از توصیه های اکید و مکرر رهبر انقلاب طی سال های اخیر به طور عام و سال گذشته به طور خاص پیرامون لزوم تجدید نظر در فضای فکری حاکم در دروس علوم انسانی و حرکت جهت تئوریزه نمودن علوم انسانی اسلامی – ایرانی، آنچه که پس از فضای فتنه بوجود آمده سال گذشته در برخی دانشگاه های کشور در حال اتفاق است، می تواند نوید بخش چشم اندازی روشن از سوی دانشجویان مسلمان سراسر کشور جهت وصول به این آرمان مهم و همیشه فراموش شده باشد.

برگزاری کرسی های آزاداندیشی در دانشگاه ها با تاکید بر موضوعات بنیادین و نه صرفا سیاسی و روزمره که به تازگی در دانشگاه های تهران، امیرکبیر، شریف و ... کلید خورده است، در صورت استمرار نه تنها در دراز مدت می تواند حرکتی جدی در ایجاد یک فضای گفتمانی جدید باشد بلکه از آن مهم تر بازگشت فضای فکری دانشگاه های کشور به سوی هدف اصلی خود و پرهیز از حواشی روزمره، مهیچ و البته سطحی که جز اتلاف وقت دانشجویان از هر طیف فکری سودی در بر ندارد، دومین اثر این اقدام ارزشمند خواهد بود و در این صورت می توان امیدوار بود که پس از گذشت یک دوره زمانی نه چندان طولانی، فرهنگ تحمل اندیشه مخالف به معنی واقعی کلمه، سخن گفتن بر مبنای منطق و دوری از جنجال های سخیف و به دور از شان دانشگاه، به تدریج در دانشگاه های سراسر کشور خود را نشان دهد.

اما نکته مهم دیگر در این زمینه شاید بیشتر وصف حالی برای دانشجویان رشته های علوم انسانی دانشگاه ها باشد. حاکمیت اندیشه های غیربومی و مشخصا لیبرال در حال حاضر در فضای فکری مراکز آموزش عالی، دیگر نه با انقلاب فرهنگی دوم از بین می رود و نه درمان مقطعی و ضربتی دارد. متاسفانه رسوخ اندیشه های غیربومی در میان اساتید رشته های علوم انسانی تا حدی است که حتی سخن گفتن از وجود اندیشه های غیربومی بعضا برای آنان چندان قابل درک و فهم نیست و صد البته که این روند طبیعی است چرا که با مطالعه و حفظ کردن آرا و نظریات ماکیاول، هابز، روسو، مارکس، هگل و ... نمی توان به علوم انسانی اسلامی – ایرانی رسید و به تبع آن نیز تصور وجود اندیشه ای غیر از آرا و نظریات مذکور، وهم و تخیل به نظر می رسد.

اما در این میان چاره چیست و در این راستا چه باید کرد؟ به نظر می رسد تنها راه ممکن جهت مقابله با فضای فکری موجود در دانشگاه ها، ایجاد «سیستم آموزشی موازی» از سوی دانشجویان دغدغه مند در این زمینه است. این نه به معنای برگزاری مناظره های مختلف و یا دوره های جریان شناسی -که البته هر یک از آنها نیز باید در زمان خود برگزار شود- بلکه به معنای نیاز سنجی و بازتعریف سلسله دروس و مفاهیم نوین مختص با رشته های مختلف علوم انسانی در هر یک از دانشگاه هاست.

به عبارت دیگر اگرچه به عنوان مثال در رشته هایی همچون علوم سیاسی و یا فلسفه به اختصار پیرامون مقبولیت و مشروعیت در اندیشه سیاسی شیعه بحث می شود، لکن می توان به طور ویژه با برگزرای کرسی های مختلف و حضور اساتید و دانشجویان از طیف های مختلف فکری در این زمینه به بحث نشست و آنچه بیش از همه در این بین اهمیت دارد، در گام نخست جرات طرح موضوعات مغفول از سوی آموزش عالی کشور در دانشگاه ها و در گام دوم نیز رونق گرفتن طرح این مباحث از سوی دانشجویان می باشد تا شاید در دراز مدت به همان اندازه که در نظام آموزش عالی جمهوری اسلامی اندیشه های غرب و شرق مورد بحث قرار می گیرند، مباحث دیگر نیز که حداقل ارتباطی با نظام فعلی کشور و ریشه در اعتقادات چندین هزارساله یک مسلمان ایرانی دارند مورد توجه قرار گیرد.

البته آنچه در این بین نباید فراموش شود، عدم اکتفا به حداقل های موجود و تلاش های حداکثری در این زمینه است چرا که کم کاری نسل های گذشته در این عرصه و بعد بیش از اندازه علوم انسانی حال حاضر با وضعیت مطلوب، نیازمند تلاش های بسیار در این زمینه است و ناگفته پیداست گزاره های مورد اشاره تنها مواردی است که به عقل ناقص نگارنده رسیده است و جز با همفکری و تلاش دراز مدت و تدوین برنامه منسجم در این زمینه، نمی توان چشم انداز مطلوبی در این عرصه را برای نسل آتی تصور نمود.

  • نیم نگاه