نیم نگاه

زیر نظر م.ح.ش

نیم نگاه

زیر نظر م.ح.ش

پیوندها

۱۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۱ ثبت شده است

۳۱
شهریور
یکی از آپشن های عطر مشهدی اینه که برای از بین بردن بووش باید اون قسمت از بدن رو قطع کنی! :|

  • نیم نگاه
۳۱
شهریور
زنگ زده میگه: مهندس سیدی ویندوز خوب داری؟
میگم: میخوای چیکار؟
میگه: جای طلب از یه یارو نوت بوکشو برداشتم - فقط این ویندوزش خیلی قدیمیه - حتی مای کامپیوترم روش نصب نیس
میگم: مارک و مدلش چیه؟
میگه: چیزی ننوشته - فقط رو درش عکس یه سیب گاز زده کشیده

  • نیم نگاه
۳۱
شهریور
اگه قرار باشه بین عشقت و 1 میلیون دلار یکیو انتخاب کنی . . .
.
.
.
.
....
.
.  
.
.
.
.
.
اولین چیزی که با اون پول میخری چیه ؟ :-))))))))))

  • نیم نگاه
۳۰
شهریور

‫دوتا جوجه عاشق هم میشن قرار میزارن که بزرگ شدن با هم ازدواج کنند بزرگ که می شن می بینند جفتشون خروس بودند‬

  • نیم نگاه
۳۰
شهریور
یه پسری که ماشین benz داره میره سره قرار با نامزدش!
پسر:عزیزم من یه چیزیو بهت دروغ گفتم و الان میخوام بهت راستشو بگم!
دختر:چیو دروغ گفتی؟ پسر:من ازدواج کردم و ۳ تا بچه دارم!
دختر : اوه بابا ترسوندی منو، فک کردم میخوای بگی benz مالِ خودت نیست!

  • نیم نگاه
۲۷
شهریور

فرزندی به پدرش گفت

پدر چرا بخش قابل توجهی از درآمدت را صرف معالجه و نابودی سرطان ات می کنی؟

این پول حق ما هم هست

پدر سکوت کرد و دیگر برای درمان سرطانش هزینه نکرد و پس از اندکی درگذشت!

پس از مرگ پدر

دیگر نه تنها درآمدی وجود نداشت؛ بلکه خانواده ای نیز در کار نبود


حالا شما چندان به خطا نرفته اید اگر...

بجای فرزند، عبارت برخی معترضین و منتقدین

بجای پدر، عبارت مسئولین نظام اسلامی

بجای سرطان، واژه اسرائیل

و بجای خانواده، واژه  *ایران*  را قرار دهید


آیا گمانشان این است که باید با غده ای سرطانی سازش کرد؟؟؟




  • نیم نگاه
۲۶
شهریور

یک دکتر معروف:


مادرم میگفت که عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب


اما حالا هزار شب است که پشیمانم که چرا یک شب عاشقی نکردم.


  • نیم نگاه
۲۶
شهریور

آدم ها چه راحت؛


با جابه جایی یک نقطه؛


از خدا، جدا می شوند ...!

  • نیم نگاه
۲۴
شهریور

ماجراهای دوستان من

چندسال پیش یکروز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم. ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند

و فریاد زدند که:« ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر». 

رفتم خواستگاری؛ دختر پرسید: «مدرک تحصیلی ات چیست »؟

 گفتم: «دیپلم تمام» ! گفت:« بی سواد! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشو برو دانشگاه»

رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ 

پدر دختر پرسید: « خدمت رفته ای »؟ گفتم: « هنوز نه » ؛ گفت: « مردنشده نامرد!بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی ». 

رفتم دو سال خدمت سربازی را انجام دادم برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ مادر دختر پرسید:« شغلت چیست »؟

گفتم: «فعلا کار گیر نیاوردم »؛ گفت:« بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تنلش! علاف! پاشو برو سر کار ». رفتم کار پیدا کنم؛ 

گفتند:« سابقه کار می خواهیم »؛ رفتم سابقه کار جور کنم؛ 

گفتند:« باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم ». 

دوباره رفتم کار کنم؛ گفتند: «باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم ».

 برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛ گفتم: «رفتم کار کنم گفتند سابقه کار، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی ».

گفتند:« برو جایی که سابقه کار نخواهد».

 رفتم جایی که سابقه کار نخواستند. گفتند:« باید متاهل باشی ». برگشتم؛

رفتم خواستگاری؛ گفتم:«رفتم جایی که سابقه کار نخواستندگفتند باید متاهل باشی ».

 گفتند:« باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل شوی ». رفتم؛ گفتم: « باید کار داشته باشم تا متاهل بشوم ». 

گفتند:« باید متاهل باشی تا به تو کار بدهیم ».

برگشتم؛ رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم! 

  • نیم نگاه
۲۴
شهریور
این روزهای امت مسلمان سراسر جهان غرق در ماتمند و در این بین تنها صدا و سیمای ملی ماست که گویی خبر ها را نمی شنود. گویی فتیله را باید به هر قیمتی پخش کند، همان طور که در روز زلزله ی آذربایجان خنده بازار را پخش کرد. بنده اندوهگینم و دستانم کوتاه؛ اما انتظارم از جنبش دانشجویی اینست که قدری در این باره بیندیشد و با توصیه های موعظانه ی خود نگذارند شاهد تکرار همچین صحنه هایی دلخراش و مشمئز کننده ای باشیم.


امروز ظهر تلویزیون به خوبی و خوشی فیتیله را پخش کرد و این حرکت در حالی صورت گرفت که، در خیلی از کشورها مسلمان عزای عمومی اعلام شده است.

  • نیم نگاه