نیم نگاه

زیر نظر م.ح.ش

نیم نگاه

زیر نظر م.ح.ش

پیوندها
۰۴
مرداد
اصل خبر به نقل از سایت آیت الله العظمی وحید خراسانی:
توجه به روایات نقل شده از اهل بیت علیهم السلام در مورد تأثیر دعای
همگانی و نیز بر اساس اهمیت فوق العاده شب نیمه شعبان که هم شب میلاد آن
امام رحمت و مهربانی و هم با فضیلت ترین شب سال پس از شب قدر است،
آیت الله العظمی وحید خراسانی فرمودند: سزاوار است عموم مؤمنین و مؤمنات
در آن شب عزیز پس از قرائت سوره یس و اهداء آن به آستان مقدس ولیعصر
ارواحنا فداه و خواندن زیارت سلام علی آل یس، رأس ساعت 11 شب نیمه شعبان
دعای فرج را بخوانند و تعجیل ظهور مولود نیمه شعبان را از خداوند متعال
درخواست کنند
  • نیم نگاه
۰۲
مرداد
بدیهی است که هر جرمی مجازاتی دارد. اما، آیا احکامی مانند حکم ارتداد با آیه «لا اکراه فی الدین ...» منافات ندارد؟

پیش‌تر راجع به آیه‌ی مبارکه‌ی «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی‏» مطالبی در سایت درج شده بود که لازم است حتماً مطالعه نمایید. (1)

همان‌طور که اشاره نمودید، هر خطا و معصیتی آثار سوء و بالتبع مکافاتی در پی دارد که در واقع آن مکافات ضمانت اجرای اعمال قانون می‌باشد. البته در قوانین دنیایی مکافات فقط جنبه‌ی وضعی دارد (مثل جرایم یا زندان، اعدام و ...) و در قوانین الهی، مکافات دنیوی جنبه‌ی وضعی و مکافات اخروی صورت دیگر و واقعیت جرم است که نمایان می‌گردد.

بدیهی است که معنای «آزادی» به ویژه در آیه‌ی مبارکه،‌ «مجاز بودن» نیست. بلکه «مجبور و بی‌اختیار نبودن» است.

توضیح آن که  خداوند متعال همه‌ی مخلوقات خود به غیر از بشر را مجبور آفریده است. آنها اختیاری در سرپیچی یا اطاعت ندارند. اما فضیلت انسان به همین اختیار اوست. لذا او را در این رابطه مجبور نیافریده است. نه این که مجاز است هر کاری دلش خواست انجام دهد. مثل این که بگویند: انسان آزاد است و می‌تواند مرتکب قتل نفس شود. اما اگر مرتکب شد، حکم او اعدام است. آیا «انسان آزاد است و می‌تواند ...» یعنی انسان مجاز به قتل نفس است؟ یا آن که حکم جزای این جرم موجب سلب اختیار از انسان می‌شود؟ به طور قطع هیچ کدام. نه انسان مجاز به قتل نفس است و نه احکامی چون حبس ابد یا اعدام، از انسان سلب اختیار می‌کند.

خداوند متعال می‌فرماید: «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»، یعنی انسان را در دینداری مجبور نیافریدم، او در این امر از اختیار برخوردار است. اما با توجه به روشن بودن همه‌ی راه‌های عقلی و شرعی هدایت، اگر راه خطا را انتخاب کرد، خود مسئول و پاسخگو می‌باشد. ادامه‌ی آیه نیز این معنا را می‌رساند. چنان چه می‌فرماید: «قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی»، یعنی «به درستی که راه رشد از گمراهی روشن شده است». اما عده‌ای به قصد سوء استفاده، آیه را نصفه می‌خوانند(؟!)

اگر قرار باشد آیه‌ی «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» را آزادی و آزادی را مجاز بودن تعبیر کنیم، آن گاه نه تنها حکم ارتداد، بلکه هیچ حکم و حدی و حتی مؤاخذه‌ی روز قیامت و عقاب و جزا نیز معنی و مفهومی ندارد. چرا که هر کس می‌گوید: مگر آزاد «مجاز» نبودم؟ دلم خواست این کار را بکنم. حال چرا باید مجازات شوم؟

 منبع: http://www.x-shobhe.com

  • نیم نگاه
۲۹
تیر
9124232691
9125245138
9125852507
9127702739
9127754076
9191576195
9193067801
9194986847
9194986874
9196356103
9197164023
9197375490
9351884848
9352329595
9352624901
9354198302
9354478631
9354554047
9354884046
9355572838
9355933480
9356439930
9358539857
9358653375
9358661089
9361173799
9361327376
9361544783
9362065166
9363216730
9365183457
9366829083
9369300370
9370223018
9371477890
9372117966
9372431337
9375087161
9377490953
9377611466
9378927191
9381829493
9382300244
9382935435
9383349596
  • نیم نگاه
۲۵
تیر
چرا جمهوری اسلامی فقط به مسلمانان فلسطین کمک می‌کند؟ چرا مثلاً به مسلمانان چچن یا چین کمک نمی‌کند؟ آیا کشتار آنها گناه نیست؟

ج – حال از آن گویندگان بپرسید: شما نسبت به کدام کمک ایران به مسلمانان فلسطین یا عدم کمک ایران به سایر مسلمانان علم و اطلاع دارید که با قاطعیت حکم می‌کنید، ایران به آنها کمک می‌کند و به دیگران نمی‌کند؟ حال اگر به نکات ذیل نیز دقت نمایید، بی‌اطلاعی یا خود را به نادانی زدن که مبین قصد و غرض سوء‌ آنان است، بیشتر روشن می‌شود:

ج/1: مگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کشور عراق میلیون‌ها مسلمان شیعه را از کشورش اخراج ننمود و ایران به رغم مشکلات عدیده‌ی خود آنها را پناه نداد و مگر سایر کشورها و سازمان ملل از هر گونه کمکی (طبق قوانین) خودداری ننمود؟

ج/2: مگر در همان دهه‌ی اول انقلاب به دنبال حملات شوروی و سپس آمریکا به افغانستان، چهار میلیون افغانی به صورت قانونی و غیر و قانونی به ایران مهاجرت نکردند و تحت پوشش حمایتی قرار نگرفتند؟!

ج/3: مگر به رغم آن که کویت بسیار صدام را مورد حمایت قرار داد، به دنبال حمله‌ی نظامی عراق به کویت، مسلمانان کویت به ایران مهاجرت نکردند و تحت پوشش و حمایت قرار نگرفتند؟

منبع: http://www.x-shobhe.com/

  • نیم نگاه
۱۹
تیر

بزرگترین بلا

انسان ها معایب مشترکی دارند که در شدت و ضعفش با هم تفاوت دارند. در این مقاله به یکی از معایب مشترک اشاره خواهم کرد.

انسان ها ذاتا گرایش به خدا و خدایی شدن دارند و بر همین مبنا کارهایی را برای رضای خدا انجام می دهند. هر کسی به میزان ایمانش، یکی زیاد و یکی کم. اما گاهی ما کارهایی انجام می دهیم که فکر می کنیم برای رضای خداست اما اینطور نیست حتی گاهی مخالف خواست خدا هم هست. اگر بخواهم به عامیانه بیان کنم باید اینگونه بگویم که به کام ما اما به نام خدا.

 مثلا در زمانی که ما در کشور مشکل فقر داریم و کسانی هستند که به سختی زندگی می کنند یا فقط برای نداشتن جهیزیه ازدواج نمی کنند آیا خواست خداوند این است که کسی چندین بار به سفر مکه یا کربلا برود. آیا نمی شود یک بار به سفر رفت و هزینه ما بقی سفر ها را به خلق خدا کمک کرد. از نظر خدا عملی بالاتر از کمک به خلقش است؟!یا زمانی که پدر یا مادر راضی نیست به هیئت های شبانه برویم و درست است به هیئت برویم؟! آیا این هیئت رفتن به خواست ماست یا خدای ما یا کلا مخالف حرف خدا؟.

آیت الله بهجت (رحمت الله علیه) زمانی در کلاس درس آقای قاضی شرکت می کردند. عده ای از کوردلان به پدر ایشان که فردی روستایی و ساده ای بودند اینطور القا کردند که پسرتان در کلاس ها کفار شرکت می کند و پدر ایشان در نامه ای ایشان را از حضور در کلاس آقای قاضی منع کرد. آیت الله بهجت در مقابل این خواست نامعقول پدر، سر تعظیم فرو می آوردند. از اینجا بود که آیت الله بهجت پله ها ترقی را یکی یکی طی کردند و از همه شاگرهای آقای قاضی جلو زدند. آیت الله بهجت، آیت الله بهجت شد چون خواست خود را که شرکت در کلاس بود؛ زیر پا گذاشت و خواست خدا را که احترام به والدین است را اجابت کرد به این درجات رسید.

 

بزرگترین بلا برای ما اینست که ما آن طور که خود می خواهیم زندگی کنیم نه آن طور که خدا می خواهد. از آن بزرگتر هم اینست که ما ندانیم که برای خودمان زندگی می کنیم نه خدا.

آن کس که نداند و نداند که نداند                  در جهل مرکب ابدالدهر بماند

  • نیم نگاه
۱۳
تیر
ما عاشقانه انتخاب می کنیم و عاقلانه زندگی می کنیم

اما

باید عاقلانه انتخاب کنیم و عاشقانه زندگی کنیم.

  • نیم نگاه
۱۰
تیر
۱. علی فریمانی. 13 اسفند 88:


ما هیچ ترسی از افکار مخالف نداریم. هر کسی هر حرفی را دارد می تواند بیاید و بیان کند. نترسیم ار مطرح شدن افکار مخالف. ما منطقی قوی داریم.

۲. علی فریمانی. 2 تیر 89 در پاسخ به مخالفین خود:

مشکلی جز حسینیان و کوچک اوف (کوچک زاده) در مجلس وجود ندارد. (خطاب به کوچک زاده:) خفه شو و بتمرگ! پ ف ی و ز!

۳. وقتی چند هفته قبل نوشتم بزرگترین ظلم به استاد بزرگوار شهید مطهری داشتن فرزندی همچون علی فریمانی است بعضی خرده گرفتند که اینطور نیست. اما باز هم تکرار می کنم که اینطور هست! شهید مطهری هیچ گاه به مخالفین خود نمی گفت خفه شو! بتمرگ! پ ف ی و ز! و یا اینکه بخواهد اسامی آنها را تغییر بدهد و با حالت تحقیر آمیز خطاب کند. (شوخی های دوران دبستان که با فامیلی های هم بازی می کردیم را به یاد بیاورید!) شهید مطهری کسی است که سخنرانی هایش پیرامون رد ماتریالیزم و مادی گرایی و کمونیزم و لیبرالیزم و ... موجود است و حتی جواب ملحدین را هم با استدلال و منطق می داد نه فحاشی. حال بزرگترین ظلم به این شخصیت بزرگ جهان اسلام انتساب موجودی مثل علی فریمانی نیست؟ که پاسخ همکاران مسلمان خود در صحن علنی مجلس با حضور رسانه ها را اینگونه می دهد؟! علی فریمانی اگر واقعا فکر می کند منطق خفه شو و بتمرگ و پ ف ی و ز منطق صحیح و اخلاقی است می تواند این عبارات را یکبار خطاب به یک راننده کامیون بگوید تا ببیند منطق های آبدارتر و کاف دارتر  و قوی تر از او هم وجود دارد!

۴. برای آنها که هنوز هم به دروغ های تابناک و آفتاب و مهتاب و شبتاب و ... استناد می کنند تا بگویند کوچک زاده به فریمانی فحاشی کرده!! و فریمانی اساسا چنین چیزی نگفته است، دانلود فایل صوتی فحاشی وی توصیه می شود: اینجا

۵. دیدن این وبلاگ خلاقانه توصیه می شود:  اینجا

 

+ نگاشته شد در چهارشنبه 2 تیر1389ساعت 3:26 بعد از ظهر به دست امیرحسین ثابتی |

  • نیم نگاه
۰۲
تیر

سلام

 آقای لاریجانی

مدت ها بود سوالاتی در ذهنم شکل گرفته بود و من بین دو راهی شک مانده بودم. در جریان حوادث پس از انتخابات رهبر معظم انقلاب  قریب به این مضمون فرمودند :صریح صحبت کنید و خط خود را از دشمنان مشخص و جدا کنید. با وجود عملکرد شبهه آمیز شما به خودم اجازه قضاوت ندادم  و شما را در لیست مردود شدگان این فتنه قرار ندادم.

این شک ها در ذهن من باقی ماند تا اکنون که شما صحبت مقام معظم رهبری را به رای گذاشتید و قانون وقف دانشگاه آزاد را به تصویب رساندید. علارغم میل باطنیم با این کارهای جدیدتان حجت را بر من تمام کردید تا شما را هم به لیست سیاه مردود شدگان اضافه کنم.

شما خوب می دانید، دانشگاه آزاد ملک خصوصی کسی نیست تا آن را وقف کنند یا نکنند. این دانشگاه آزادی که ما الان شاهد رشد فیزیکی (نه معنوی) آن هستیم از وام های ملیاردی بیت المال به اینجا رسیده است. اگر آقایان دانشگاه آزادی و شما و دوستانتان در مجلس به وقف علاقه دارید چرا اموال خود را وقف نمی کنید.

شما خوب می دانید مشکلات دانشگاه آزاد  آنجاست  که در طول ریاست 26 ساله ی آقای جاسبی هیچ نهادی هیچ نظارتی بر آن نداشته، یعنی نگذاشتند که داشته باشند. شما و دوستانتان سعی کنید این مشکلات را حل کنید نه کاری که دانشگاه آزاد ملک خصوصی آقای جاسبی شود تا هر کاری که دلشان می خواهد با پول بیت المال و دانشجویان مطلوم این دانشگاه انجام دهد.

حال در این نامه نمی خواهم به بعضی از حرف ها اشاره کنم که می گویند مجلسی ها برای این قانون را تصویب کردند که یا مدرکشان به لطف دانشگاه آزاد است یا چشم دوختند به هیئت علمی شدن یا در گیر مدرک پسرشانند

 

  • نیم نگاه
۲۵
خرداد
گفتنی است مرحوم سید احمد خمینی در ( متن کامل آن در روزنامه کیهان 24 فروردین 1360 منتشر شده)، به صراحت چنین اعلام می‌کند: «ابتدا لازم می‌دانم یکی دو مسئله را تذکر دهم. اول اینکه ما منسوبین به حضرت امام باید توجه داشته باشیم که فقط به علت نزدیکی با ایشان است که با ما مصاحبه می‌شود و یا به ما احترام می‌شود و الا خود ما که چیزی نیستیم و ویژگی‌هایی نداریم. نه زندان رفته‌ایم و نه شکنجه شده‌ایم و نه در فلسفه غرب و شرق اهل نظریم و نه در فقه و اصول مجتهد نه ادیبیم و نه منطقی. فقط و فقط منسوب امامیم. پس باید دقیقاً توجه کنیم که اگر امام نبودند هرگز کسی ما را بدان صورت نمی‌شناخت تا با ما مصاحبه کند. پس من من نکنیم که هیچیم. من چون فرزند امام هستم می‌آیند و با من مصاحبه می‌کنند چاپ می‌کنند و آن را تیتر می‌کنند و الا از قبیل من زیادند و از من بهتر بسیار بیشتر در حوزه‌های علمیه سراسر ایران از قبیل ما فراوان کسی با آنان مصاحبه نمی‌کند لذا باید توجه کنیم که از انتساب سوءاستفاده نکنیم که خلاف شرع مبین است.» سپس ایشان با توجه به برخی ادعاهای آن روز و گویا در اشاره به برادرزاده خود، سید حسین خمینی چنین ادامه می‌دهد: «مسئله دیگر اینکه اگر هم بگوییم که من کاری با امام ندارم و من خودم هستم و حرف‌های من حرف‌های من است و به امام مربوط نمی‌شود کما اینکه از روی عدم آگاهی قبلی گفته شده بود، این خدعه و فریب است زیرا تنها با عنوان فرزند امام است که می‌توانید لی لی به لالامون گذارند و الا کی هستید تا کسی تو را بشناسد چه رسد به اینکه با تو صحبت کند و تیتر کند و هر کس استفاده خودش را بکند! خودت را بکشی فرزند امامی و با این ژست که نخیر با امام کاری ندارم و فقط حرف‌های خودم را می‌زنم کار تمام نمی‌شود! پس باید مصاحبه نکنی یا اگر مصاحبه می‌کنی صددرصد باید امام راضی باشد والا سوءاستفاده چی هستی. چون چیزی نیستی. تو را به خدا به خودمان رجوع کنیم آیا غیر از این است؟ پس سعی کنیم خلاف نکنیم چون می‌دانیم از قبیل ما هزاران هزار هستند پس چرا سراغ آنها نمی‌روند با آنان مصاحبه نمی‌کنند. اگر فضل و علم و دید سیاسی بود که از ما بهتر زیادند پس چرا سراغ آنها نمی‌روند.؟» 

ویژه نامه ایران  عبور دو

 زمانی که سید احمد خمینی این مطالب را می نوشت هرگز به این فکر نمی کرد که همان انحرافی که برای برادرزاده ی خود( سید حسین خمینی) اتفاق افتاد عیناً برای پسر ارشدش (سید حسن خمینی) تکرار خواهد شود. انحرافی از نوع فرهنگی و اعتقادی.

 

  • نیم نگاه
۰۹
خرداد
در این وبلاگ پر طرفدار به دلیل امتحانات تا اصلاع ثانوی بسته می شود.

خداوندا

اگر دیروز جنگ ما جنگ اسلحه بود، امروز جنگ ما جنگ علم و دانش است.

کمکمان کن در این جنگ،سرفراز بیرون بیاییم.

  • نیم نگاه