به نام خدا
انحراف انسان ها در زمینه های مختلف می توان از دو منظر دید
1) انحرافات ناشی از آگاهی
2) انحرافات ناشی از اراده
حال یا این گزینه می توانیم شرایط بعد از انتخابات را مورد بررسی قرار دهیم. شرایطی که از آن با عنوان فتنه یاد می شود. و می دانیم که فتنه به این معناست که حق و باطل مخلوط می گردند و شناخت حق ملتلزم داشتن بصیرت وشناخت است.
حال من می خواهم در نوشتار نقش خواص و عوام را مورد نقد قرار بدهم. خواص به عنوان کسانی که تغذیه ذهنی عوام را بر عهده دارند باید بتوانند حقیقت را برای آنها روشن نمایند. اما در حوادث بعد از انتخابات شاهد این بصیرت سازی از بعضی از خواص نبودیم. من این را ناشی از عدم اراده خواص می بینم
اما در مورد عوام علت جهت گیری اشتباه آنها را ناشی از عدم آگاهی و بصیرت می بینم. برای همین بود که رهبر معظم انقلاب( روحی فداه) فریاد بر آوردند که بصرت پیدا کنید. برای این که می دانستند که با داشتن بصیرت مشکلات حل می شود. همینم شد ، ما در نطر سنجی های بعد از انتخابات( چه داخلی چه خارجی) شاهد آن هستیم که آرای موسوی ریخته شده. علت به وجود آمدن بصیرت است که در طول هفت ماه ایجاد شد.
کاش خواص ما قبل از حماسه میلیونی 9 دی اعلام موضع می کردند مرز بندی خود را با جریان فتنه زودتر مشخص می کردند. این هنر نیست که بعد از اعلام میلیون ها نفر مرز بندی خودمون را مشخص کنیم و نطقمان باز شود. این هنر نیست که موسوی دولت را بعد از دیدن شعار ملیون ها نفر که از ته قلب فریاد بر می آوردند "مرگ بر موسوی" اعتراف به رای مردم کند . اگر موسوی این را هم نگوید چه بگوید. موسوی راهی جز این ندارد که دولت را به رسمیت بشناسد. البته به نظر من قبل از این هم به رسمیت شناخته بود ولی برایش جان مردم مهم نبوده. زمانی که از دولت احمدی نژاد حقوق ریاست فرهنگسرای هنر را دریافتمیکرد مگر معنایی جز رسمیت شناختن دولت احمدی نژاد داشت؟!!!
من معتقدم که هنوز آخر زمان نشده وخیلی وقت مانده تا عده ای که هنوز پشت نقاب حرف میزنند چهره از نقاب بردارند. انسان ها را باید در شرایط سخت شناخت باید دید افرادی پیدا می شوند که بدون در نظر گرفتن مصلحت حقیقت را بیان می کنند.