علت مقاومت هیئت امنای دانشگاه آزاد در مقابل اصلاح اساسنامه چیست؟
خبرنامه دانشجویان ایران: بعد از گذشت فراز و فرودهای مختلف در مورد بحث مدیریتی دانشگاه آزاد و اصلاح اساسنامه آن بالاخره با پا فشاری دانشجویان و برخی نخبگان دانشگاهی این موضوع در دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفت.
بعد از گذشت دو سال از بررسی این موضوع در این شورا بالاخره در سال 89 اصلاح اساسنامه دانشگاه آزاد و نحوه تعیین هیئت امنا و رئیس این دانشگاه تعیین شد.
طبق اساسنامه جدید، دانشگاه آزاد قانون مند و نظارت پذیر شده و تمام مشکلاتی که در مورد میلیاردها پول در این دانشگاه که به علت مادام العمر شدن ریاست دانشگاه آزاد و تغییر نکردن آن در پرده ای از ابهام بود، کاملا شفاف و مشخص خواهد شد.
بعد از اعلام مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، هیئت امنای دانشگاه آزاد در جلسه ای که برگزار کردند، این مصوبه را "غیر شرعی" خوانده و با آن به مخالفت پرداختند.
نکته دیگر آنکه این دانشگاه با توجه به اعمال نفوذی و لابی هایی که در مجلس دارد برای دور زدن این مصوبه، لایحه را با مضمون وقف اموال مؤسسات غیر دولتی توسط علی عباسپور، رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس و برادر خانم آقای جاسبی پی گرفت.
آنچه در این مورد ایجاد ابهام می کند اینکه چرا دانشگاه آزاد و هیئت امنای آن در قبال این مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی که امام نظرات آن را عین قانون می دانستند اینگونه موضع گیری کرده و از قبول آن سر باز زده است.
لذا این سؤال پیش می آید که علت ایستادگی هیئت امنی دانشگاه آزاد در مقابل اصلاح اساسنامه چیست؟
بعضی ها معتقدند بر اینکه به علت به خطر افتادن جایگاه و مواضع باند قدرت و ثروت که پشت پرده این دانشگاه قرار گرفته اند این جایگاه آنها به خطر می افتد و به همین دلیل است که خود را به آب و آتش می زنند و برخی نیز آن را موضوعی کاملا سیاسی قلمداد می کنند. این موضوع را شما چگونه می بینید؟
به نظر شما باند ثروت و قدرت چقدر در این مخالفت و مقاومت سهیم و تأثیر گذارند؟
- ۸۹/۰۳/۰۷
رزمنده سلام
اگر اهل دلی، از دل بگویم
سخن برتر ز آب و گل بگویم
سخن از آن کسی کو روح ما بود
به گرداب حوادث نوح ما بود
اگر مجذوب یاء و لام و عینم
سراپا نشئه پیر خمینم
خمینی حجت حق بر زمین بود
امین دین ختم المرسلین بود
خمینی رفت فرزندش علی هست
خدا را شکر بر امت ولی هست
بسیج ای دست و بازوی ولایت
خط سرخ ازل تا بی نهایت
تو با دست خمینی عهد بستی
تبر گشتی و بتها را شکستی
بسیجی سست و بی حال است آیا؟
زبان غیرتش لال است آیا؟
نمی بینی مگر دجاله ها را؟
سرود شوم نفی لاله ها را؟
ببین نشخوار صبح و شامشان را
طنین طعنه و دشنامشان را
علی را بی عدالت نام دادند
ولایت را وکالت نام دادند
به سر اندیشه هایی خام دارند
ولی داعیه اسلام دارند
کدام اسلام؟ اسلامی که مرده است
سر تسلیم بر شیطان سپرده است
کدام اسلام؟ اسلام عداوت
که سر می بُرّد از روی شقاوت
کدام اسلام؟ اسلام پریشان
که باشد سرپناه کفر کیشان
بسیجی سست و بی حال است آیا؟
زبان غیرتش لال است آیا؟
نه این سان نیست او میدان نورد است
بسیجی شیر میدان نبرد است
بسیجی تابع اسلام ناب است
لوایش تیغ سرخ آفتاب است
کدام اسلام؟ اسلام رهایی
ز بند جهل و قومیت گرایی
کدام اسلام؟ اسلام حسینی
که جاری شد ز لب های خمینی
چه ها کردند احزاب سیاسی؟
به غیر از نقض قانون اساسی
الا ای عارفان بی معارف
جهالت پیشگان شبه عارف
الا ای عارفان اهل تردید
ولایت را چرا بازیچه کردید؟
اگر میراث دار بایزیدید
چرا از طاعت و تقوا بریدید؟
از آن روزی که این دکان گشادید
چه معجونی به خورد خلق دادید؟
اگر فرهنگتان فرهنگ دین است
چرا آهنگتان کفر آفرین است؟
شما گر پیرو خط امامید
چرا دلبسته میز و مقامید؟
فضای باز یعنی بی حیایی
در انظار عمومی خودنمایی
فضای باز یعنی نانجیبی
تظاهر سازی و مردم فریبی
که میدان داد این نوکیسه ها را؟
حمایت کرد این ابلیسه ها را؟
که بر اینان ز بیت المال بخشید؟
به بزم شب پرستان خوش درخشید؟
دلم تنگ شهیدان است امشب
که همرنگ شهیدان است امشب
من از خون شهیدان شرم دارم
که خلقی را به خود سرگرم دارم
نمی دانم چه سودایی به سر داشت
به دوشش کوله باری از سفر داشت
محمدرضا آقاسی