مفهوم ذوب در ولایت
تعبیر «ذوب در ولایت» را غالباً مخالفان شماها - کسانى که مىخواهند نکتهگیرى کنند و مضمونى بگویند - به کار مىبرند؛ والّا بنده این حرف را از آدمهاى حسابى کمتر شنیدهام. بنده نمىفهمم معناى ذوب در ولایت را. ذوب در ولایت یعنى چه؟ باید ذوب در اسلام شد. خود ولایت هم ذوب در اسلام است. روزى که شهید صدر گفت «در امام خمینى ذوب شوید؛ همچنانکه او در اسلام ذوب شده است»، تنها شاخص صحت راه، شخص امام بود؛ نه قانون اساسى بود، نه جمهورى اسلامى بود، نه نظامى بود، نه دستگاهى بود. در صحنهى آشفتهى هوىها و جریانها و خطوط مختلف، یک قامتِ برافراشته و یک علمِ سرافراز وجود داشت و او امام بود؛ شهید صدر مىگفت در او ذوب شوید. راست هم مىگفت؛ ذوب در امام، ذوب در اسلام بود. امروز اینطورى نیست. ذوب در رهبرى، ذوب در شخص است؛ این اصلاً معنا ندارد. رهبرى مگر کیست؟رهبرى هم باید ذوب در اسلام باشد تا احترام داشته باشد. احترام رهبرى در سایهى این است که او ذوب در اسلام و ذوب در همین هدفها بشود؛ پایش را یک قدم کج بگذارد، ساقط مىشود. هیچکس در شخص و در جهت ذوب نمىشود؛ در آن هدفها باید ذوب شد؛ در اسلام باید ذوب شد؛ در اهداف والاى اسلامى - که خداى متعال براى ما معین کرده - باید ذوب شد؛ در واقع در ملت باید ذوب شد. به این هدفها و به آن نقطهى اوج و والا چشم بدوزید. اسلام، عزت ملى، استقلال، عدالت اجتماعى و کم کردن فاصلهها بین طبقات جامعه؛ امروز ما به اینها خیلى نیاز داریم. یک قانونِ شما مىتواند شکاف بین فقیر و غنى را عمیقتر کند؛ مىتواند هم مقدارى این را جمع کند. باید دنبال این باشید که این فاصله را کم و این شکاف را پُر کنید.
بیانات در دیدار نمایندگان مجلس
۱۳۸۳/۰۳/۲۷
- ۹۱/۰۶/۰۱