نیم نگاه

زیر نظر م.ح.ش

نیم نگاه

زیر نظر م.ح.ش

پیوندها

۱۱۵ مطلب در دی ۱۳۹۰ ثبت شده است

۱۰
دی
به مناسبت ۹دی این شعر را به بعضی از آقایان، آقازاده‌ها و رفیقانشان تقدیم می‌کنم، البته بدون دامت برکانه در انتها!!:
از لندن و از مهدی نازت چه خبر!؟ * از خاتمی دسیسه بازت چه خبر؟؟
ما در نه دی دهانتان را بستیم * از فائزه زبان درازت چه خبر!!؟؟
  • نیم نگاه
۱۰
دی
بزرگی می گفت:

عفت در زن مانند شجاعت است در مرد ، من از مرد ترسو همچنان متنفرم که از زن نانجیب

  • نیم نگاه
۰۸
دی
معنی محبت را وقتی فهمیدم که دختر کوچلویی توی دفتر نقاشیش خورشید را سیاه کشید تا پدر کارگرش زیر خورشید نسوزد.
  • نیم نگاه
۰۸
دی
مردی به استخدام یک شرکت بزرگ درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: «یک فنجان قهوه برای من بیاورید.»

صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می ‌زنی؟»

کارمند تازه وارد گفت: «نه»

صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق.»

مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: «و تو میدانی با کی حرف میزنی، بیچاره.»

مدیر اجرایی گفت: «نه»

کارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت.
  • نیم نگاه
۰۸
دی
خیلی ها را دیدم که از سیاست بیزارند

اما مسلمان ها یک سوال

آیا حسین کشته ی عدم اطلاع مردم، از سیاست نشد؟

نمی گویم سیاسی باشید من هم سیاسی نیستم. درک سیاسی داشتن با سیاسی بودن متفاوت است

اما درک سیاسی داشتن در دنیای امروز لازم است چرا که نباید کربلا تکرار شود



ای برادر جنگ جنگ دیگریست خاکریز اکنون به رنگ دیگریست
سنگری دیگر بنا باید نمود دین خود بر دین ادا باید نمود
... سنگر دشمن بدون مرز نیست اشتهای او برای ارض نیست
سنگردشمن درون خانه هاست حمله اکنون جانب پروانه هاست
محو ارزشها شعار دشمن است رخنه اندیشه کار دشمن است
... مردها چون زن خودآرایی کنند ضد حیثیت صف آرایی کنند
پوشش زنها شبیه مردهاست این تفکر شیوه نامردهاست
حمله بر افکار ملت می کنند نوجوان را بی هویت می کنند
کو کجا تصویر مردان رشید شیر مردانی بلاجوی شهید
بازگردید ای تکاورهای جنگ ای شجاعان ای دلاورهای جنگ
جبهه ی فرهنگ را احیا کنید خدعه ونیرنگ را رسوا کنید
وارث خون شقایق گوش کن محو شهر رنگ ؛ حقایق گوش کن
غربیان ؛ بیگانه از خویشت کنند تار و پود روح تشویشت کنند
سم تبلیغات دشمن کاری است ای برادر دارویش بیداری است

  • نیم نگاه
۰۸
دی
توی فرودگاه یکی بود که پشت سرم سیگار می‌کشید . یکی دیگه رفت جلو گفت:
- بخشید آقا.........! شما روزی چند تا سیگار می‌کشین...؟!
- طرف جواب داد: منظور؟
- منظور اینکه اگه پول این سیگارا رو جمع می‌کردین، به اضافه‌ی پولی که به خاطر سلامتیتون خرج دوا و دکتر می‌کنین، الان اون هواپیمایی که اونجاست مال شما بود...!
طرف با خونسردی جواب داد: - تو سیگار می‌کشی؟
... ... ... ... - نه !
- هواپیما داری؟
- نه !
- به هر حال مرسی بابت نصیحتت...
ضمناً اون هواپیما که نشون دادی مال منه ...
  • نیم نگاه
۰۸
دی
توی فرودگاه یکی بود که پشت سرم سیگار می‌کشید . یکی دیگه رفت جلو گفت:
- بخشید آقا.........! شما روزی چند تا سیگار می‌کشین...؟!
- طرف جواب داد: منظور؟
- منظور اینکه اگه پول این سیگارا رو جمع می‌کردین، به اضافه‌ی پولی که به خاطر سلامتیتون خرج دوا و دکتر می‌کنین، الان اون هواپیمایی که اونجاست مال شما بود...!
طرف با خونسردی جواب داد: - تو سیگار می‌کشی؟
... ... ... ... - نه !
- هواپیما داری؟
- نه !
- به هر حال مرسی بابت نصیحتت...
ضمناً اون هواپیما که نشون دادی مال منه ...
  • نیم نگاه
۰۸
دی
دانشنمدان متعقدند که مغز آدما فقط به اول و آخر کملات توجه مکینه برای هیمنه که تو تونستی این رو بخونی..........

حالا بگو چند تا کمله غلط بود ؟؟؟
  • نیم نگاه
۰۸
دی
یکی از مشغله های فکریم این بود که چرا داداش کایکو دستمال قدرتشو تو جیب خودش نمیذاشت ..!؟
  • نیم نگاه
۰۸
دی
دخترک طبق معمول هر روز جلوی کفش فروشی ایستاد و به کفش های قرمز رنگ با حسرت نگاه کرد بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد و یاد حرف پدرش افتاد :اگر تا پایان ماه هر روز بتونی تمام چسب زخم هایت رابفروشی آخر ماه کفش های قرمز رو برات می خرم"دخترک به کفش ها نگاه کرد و با خود گفت:یعنی من باید دعا کنم که هر روز دست و پا یا صورت 100 نفر زخم بشه تا...و بعد شانه هایش را بالا انداخت و راه افتاد و گفت: نه... خدا نکنه...اصلآ کفش نمی خوام
  • نیم نگاه