نیم نگاه

زیر نظر م.ح.ش

نیم نگاه

زیر نظر م.ح.ش

پیوندها

قدرت شیطانی زنان

دوشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۱، ۰۲:۵۹ ب.ظ

زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟

میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را

طلاق دهد ؟

شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است

پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد

پس شیطان برگشت و به شکست خود در مقابل مرد خیاط اعتراف کرد

سپس زن گفت : اکنون آنچه اتفاق می افتد ببین و تماشا کن

زن به طرف مرد خیاط رفت و به او گفت :

چند متری از این پارچه ی زیبا میخواهم پسرم میخواهد آن را به معشوقه اش هدیه دهد پس خیاط پارچه را به زن داد

سپس آن زن رفت به خانه مرد خیاط و در زد و زن خیاط در را باز کرد وآن زن به او گفت : اگر ممکن است میخواهم وارد خانه تان شوم برای ادای نماز ، و زن خیاط گفت :بفرمایید،خوش آمدید

و آن زن پس از آنکه نمازش تمام شد آن پارچه را پشت در اتاق گذاشت بدون آنکه زن خیاط متوجه شود و سپس از خانه خارج شد

و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد

سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم

و آن زن گفت :کمی صبر کن

نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!!

شیطان با تعجب گفت : چگونه ؟؟؟

آن زن روز بعدش رفت پیش خیاط و به او گفت

همان پارچه ی زیبایی را که دیروز از شما خریدم یکی دیگر میخواهم برای اینکه دیروز رفتم به

خانه ی یک زنی محترم برای ادای نمازو آن پارچه را آنجا فراموش کردم

و خجالت کشیدم دوباره بروم و پارچه را از او بگیرم

و اینجا مرد خیاط رفت و از همسرش عذرخواهی کرد و او را برگرداند به خانه اش.


و الان شیطان در بیمارستان روانی به سر میبرد

و اطلاعات دیگری از شیطان نداریم

نظرات  (۸)

سلام
وب جالبی داری
خوبه که با میزان قدرت ما آشنایی داری
ولی همیشه ام انقدر بد نیستیم ها
سلام
این بار با مطلبی متفاوت...
در سرما چگونه خود را "گرم" کنیم؟


http://delkhoooun.blogfa.com/post/10
ﺗﻮ ﻛﺰ ﻣﺤﻨﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﻲ ﻏﻤﻲ

ﻧﺸﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺖ ﻧﻬﻨﺪ ﺁﺩﻣﻲ
خیلی زیبا بود...
  • خادم الشهداء
  • سلام ما انسان ها اشرف مخلوقات هستیم پس قدر خودمان را بدانیم . زیبا بود
  • راه آهن تا تجریش
  • بیمارستان روانی اش باحال بود
    خیلی بامزه بو مخصوصا اخرش. تو سایت تنهایی داشتم میخندیدم
  • رفیق مهد کودکی
  • زخم خورده ای یا :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی