نیم نگاه

زیر نظر م.ح.ش

نیم نگاه

زیر نظر م.ح.ش

پیوندها

۱۱۵ مطلب در دی ۱۳۹۰ ثبت شده است

۰۲
دی


میگفت: در همه ی جنبه ها سرامد بود. در کوه نوردی رئیس فدراسیون بود در فوتبال موفق بود در عین اینکه در زمینه ی ساخت توپ و موشک دانشمندی محسوب میشد. جوان بود زمانی که در اوج جنگ همه ی دنیا تحریممان کرده بود و با زحمت 8 موشک از لیبی خریده شد . 2تا از موشک ها را گرفت و گفت ما میتوانیم بسازیم چند ماه بعد همه ی رسانه های غربی اعلام کردند امروز بغداد با موشک ساخت ایران مورد هدف قرار گرفت. و حتی تمامی این سالهای بعد از جنگ بیکار ننشست و صنعت موشک سازیمان را کاملا ارتقا داد و برد موشکیمان را از 300 به 2000 کیلومتر رساند. و تا لحظه ی شهادتش گمنام ماند. میگفت فردای قیامت یک عارف صد سال پیش را نمیاورند با ما مقایسه کنند یکی مثل اون که تمام این شایعات رانت خواری و اختلاس را که ما میشنویم واقعی اش را میدید و خبر داشت ولی حتی لحظه ای از حرکت برای ابادانی کشورش ننشست و در همین دنیای مملو از فساد توانست از بهترین ها باشد میاورند و به ما میگویند مگر این هم عصر شما نبود؟میگفت شما که شب یلدا داشتید اجیل میخوردید ما در مراسم شب چهلم او بودیم و من شرمنده از تمامی غفلت خودم از او دور شدم

به یاد شهید بزرگوار حسن تهرانی مقدم
  • نیم نگاه
۰۲
دی
شبی در فرودگاه، شخصی منتظر پرواز بود و هنوز چندین ساعت به پروازش مانده بود. او برای گذران وقت به کتابفروشی فرودگاه رفت و کتابی گرفت و سپس، پاکتی کلوچه خرید و در گوشه ای از فرودگاه نشست.

او غرق مطالعه ی کتاب بود که متوجه مرد کنار دستی اش شد که بی هیچ شرم و حیایی، یکی دو تا از کلوچه های پاکت را برداشت و شروع به خوردن کرد. او برای جلوگیری از بروز ناراحتی، مسئله را نادیده گرفت و به مطالعه ی کتاب و خوردن هر از گاهی کلوچه ادامه داد و به ساعتش نگاه کرد. در همین حال دزد بی چشم و روی کلوچه؛ پاکت او را خالی کرد. با گذشت لحظه به لحظه، بیش از پیش خشمگین می شد. او پیش خود اندیشید: اگر من آدم خوبی نبودم، بی هیچ شک و تردیدی چشمش را کبود کرده بودم!

با هر کلوچه ای که از داخل پاکت برمی داشت، مرد نیز برمی داشت. وقتی که فقط یک کلوچه داخل پاکت مانده بود، متحیر ماند که چه کند. مرد در حالی که تبسمی عصبی بر چهره اش نقش بسته بود، آخرین کلوچه را از پاکت برداشت و آن را نصف کرد.

مرد در حالی که نصف کلوچه را به طرف او دراز می کرد، نصف دیگر را در دهانش گذاشت و خورد. آن شخص نصف کلوچه را از دست او قاپید و پیش خود اندیشید: اوه، این مرد نه تنها دیوانه است، بلکه بی ادب هم تشریف دارد. عجب، حتی یک تشکر خشک و خالی هم نکرد!!

در طول عمرش به خاطر نداشت که تا این حد آزرده خاطر شده باشد، به خاطر همین وقتی که پرواز او را اعلام کردند، از ته دل نفس راحتی کشید.

سپس وسایلش را جمع کرد و بدون اینکه حتی نیم نگاهی به دزد نمک نشناس بیفکند، راه خود را گرفت و رفت.
سوار هواپیما شد و در صندلی خود جا گرفت. سپس دنبال کتابش گشت تا چند صفحه ی باقیمانده را نیز به اتمام برساند. دستش را در کیفش برد، از تعجب کم مانده بود در جای خود میخکوب شود. پاکت کلوچه اش در مقابل چشمانش بود!

با یأس و ناامیدی، نالان به خود گفت: پس پاکت کلوچه، مال آن مرد بوده و این من بودم که از کلوچه های او می خوردم!! دیگر برای عذر خواهی خیلی دیر شده بود. حزن و اندوه سراپای وجودش را فرا گرفت و فهمید که بی ادب، نمک نشناس و دزد، خود او بوده است
  • نیم نگاه
۰۲
دی
داشتم با پدرم جدول حل میکردم که گفتم : .. پدر نوشته: دوست , عشق , محبت و چهار حرفیه... .. اتفاقاً دو حرف اولشم در اومده بود ... ... ... .. یعنی ب و الف... یه دفعه پدرم گفت فهمیدم عزیزم میشه : ....بابا با اینکه میدونستم بابا میشه ولی بهش گفتم : نه اشتباهه گفت: ببین اگه بنویسی بابا عمودیشم در میاد ... .. تو چشام اشک جمع شده بود و گفتم میدونم میشه بابا ولی... .. اینجا نوشته چهار حرفی , ولی تو که حرف نداری...
  • نیم نگاه
۰۲
دی
دارد زمان آمدنت دیر می شود
دارد جوان سینه زنت پیر می شود
تقصیر گریه های غریبانه شماست
دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود
  • نیم نگاه
۰۲
دی
غضنفر داشته پسرشو در مورد ازدواج نصیحت میکرده، میگه: پسرم خواستی زن بگیری، برو از فامیل زن بگیر.. ببین تو همین دور وبر خودمون، داییت رفته زن داییت رو گرفته… عموت رفته زن عموت رو گرفته… حتی خود من، اومدم مادرت رو گرفتم
  • نیم نگاه
۰۲
دی
تست خود شناسی
.
.
.
.
... ... یک درخت بسیار بسیار بلند نارگیل بود و 4 حیوان زیر :
.
.
یک شیر
.
یک میمون
.
یک زرافه
.
و
.
یک سنجاب
.
.
آنها تصمیم گرفتند که مسابقه بدهند تا ببینند که کدامیک برای
برداشتن یک موز از درخت از همه سریعتر است
.
فکر میکنی کدامیک برنده می شود؟
جواب سوال بازگو کننده شخصیت توست
پس بادقت فکر کن
.
جواب را در زیر ببینید

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

به ادامه مطلب بروید
  • نیم نگاه
۰۲
دی
 می گویند که

کافیه یه روز اتفاقی یه جوراب سوراخ بپوشی، اگه شده اتوبان رو موکت کنن یه جوری میشه که تو مجبور میشی کفشتو در بیاری!!! می گی نه امتحان کن.


  • نیم نگاه
۰۲
دی
بی حجابی ” آزادی نیست .

چون هیچ صاحب خانه ای به نام آزادی ، دیوار خانه خود را بر نمی دارد و شب ها درِ حیاطش را باز نمی گذارد .
  • نیم نگاه
۰۲
دی
فردی می گفت :

نمیدونم چرا وقتی سگ میشی
هیچکی دوستت نداره

ولی وقتی خر میشی
همه عاشقت میشن ... !

فردی  دیگری می گفت :

از تفریحات روزانم اینه که:
تو اتوبوس یا مترو یهو از جام بلند میشم
ملت که هجوم میارن به سمت صندلی خالی‌
از جیبم موبایلم رو در میارم
دوباره میشینم :))

  • نیم نگاه
۰۲
دی
ایران تنها جایی است که برای حفظ زبانش به جای "ایمیل" از "پست الکترونیکی" استفاده می‌شود که هم "پست" و هم "الکترونیک" واژه‌های انگلیسی‌اند!
  • نیم نگاه