نیم نگاه

زیر نظر م.ح.ش

نیم نگاه

زیر نظر م.ح.ش

پیوندها

۷۵ مطلب در آذر ۱۳۹۰ ثبت شده است

۱۵
آذر
انگلیس باید بداند اقدام خودجوش دانشجویان( چه غلط چه صحیح)  تنها گوشه از خشم و نفرت ملت ایران نسبت به آنها بود. روباه پیر هنوز باور نکرده است که سالهاست مرده و از کشورگشایی هایی پیشین تنها نفرتی در اذهان عمومی باقی مانده است. به کشور های دیگر هم توصیه می کنم به انگلیس دلنبندند که قطعا امید و چنگ زدن به  طناب پوسیده ی انگلیس نتیجه ای جز سقوط نخواهد داشت. 

انگلیسی که در حل مشکلات مردمش مستاصل مانده، چگونه به خود اجازه می دهد درباره ی ملتی که پله های ترقی را یکی یکی طی می کند، لب بگشاید. روزی نیست که خبری مبنی بر تحقق شعار "ما می توانیم" منتشر نشود. در روز گذشته خبری از برتری قدرت نظامی ایران نسبت به یکی از تکنولوژی های روز آمریکا منتشر شد و همچنان تحلیل‌گران و رسانه های بین‌المللی از توانایی نفوذ ایران در سیستم‌های نظامی و هواپیماهای جاسوسی آمریکا سخن می‌گویند.

حرکت استکبار ستیز دانشجویان قطعا الگویی برای جوانان منطقه خواهد شد. همان طور که استقامت ملت ایران در این 30 سال، الگویی برای کشورهای منطقه بوده که آنها هم به خود جرات رهایی از یوغ کشورهای صهیونیستی را بدهند  و خود مسیر پیشرفت و صلابت را طی نمایند.

 کشورهای منطقه باید بدانند آمریکا، انگلیس و اسراییل این سه ضلع مثلث تروریسم در جهان از آزادی کشورهای منطقه خشمگینند و هر کاری می کنند تا شما نتوانید آزادانه تصمیم بگیرید و دیگر محتاج آنها نباشید، همان طور که نشان دادند از استقلال و پیشرفت ایران خشمگینند و نمونه ی کوچک آن مخالفت با انرژی مسالمت آمیز هسته ایران است.  شما هم به راه خود مطمئن باشید و به خدا ایمان داشته باشید و بدانید استکبار جهانی ساکت نخواهد نشست، همان طور که در این 30 سال از هیچ اقدام تروریستی در قبال ایران اسلامی خودداری نکرده است، از جنگ تحمیلی هشت ساله گرفته تا ترور دانشمندان ایرانی. و ملت مسلمان ایران همه ی این آزمایش ها را با موفقیت گذرانده ایم چرا که در زیر سایه اسلام، هیچ گاه وحدت خود را از دست نداده ایم.

ان شالله به حول و قوه الهی و زیر بیرق اسلام، وحدت می یابیم و از هرگونه نفاق دوری می جوییم چرا که پیکره ی اسلام از خواب بیدار شده است و دشمن خود را که همانh استکبار جهانی است به خوبی شناخته است و نخواهد گذاشت که نفاق فاصله ای بین قلوب مسلمین ایجاد نماید.

مرگ بر انگلیس

  • نیم نگاه
۱۴
آذر

خوشا آنانکه وقت دادن جان ، به یاد کربلا بودند و رفتند . . .


  • نیم نگاه
۱۴
آذر
مردی احساس کرد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است… به نظرش رسید که همسرش باید از سمعک استفاده کند ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد. به این خاطر، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت.

دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد. این کار را انجام بده و جوابش را به من بگو… ابتدا در فاصله ی ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله ی ۳ متری تکرار کن. بعد در ۲ متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد.

آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه ی شام بود و خود او در اتاق پذیرایی نشسته بود. مرد به خودش گفت: الان فاصله ی ما حدود ۴ متره؛ بهتره امتحان کنم. سپس با صدای معمولی از همسرش پرسید: «عزیزم! شام چی داریم؟» جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و همان سوال را دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. بازهم جلوتر رفت و به درب آشپزخانه رسید. سوالش را تکرار کرد و بازهم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و درست از پشت همسرش گفت: «عزیزم شام چی داریم؟»

همسرش برگشت و گفت: «مگه کری؟! برای چهارمین بار میگم: خوراک مرغ»!! به همین سادگی ست! گاهی درست در شرایطی که فکر می کنیم تمام حق با ماست و عیب از طرف مقابله، معلوم میشه که درست برعکس، این خودِ ما هستیم که اون عیب رو داریم! بهتره همیشه اینو در نظر بگیریم که: «شاید ایراد از منه»، «شاید من اشتباه می کنم»، «شاید من نفهمیدم»، «شاید نظر من نادرسته»، و شاید، و شاید و شاید…
  • نیم نگاه
۱۳
آذر
اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت : «ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟ » رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین او را تعمیر کردند. شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای عجیبی شنید. صدای که تا قبل از آن هرگز نشنیده بود . صبح فردا از راهبان صومعه پرسید که صدای دیشب چه بوده اما آنها به وی گفتند :« ما نمی توانیم این را به تو بگوییم . چون تو یک راهب نیستی» مرد با نا امیدی از آنها تشکر کرد و آنجا را ترک کرد. چند سال بعد ماشین همان مرد بازهم در مقابل همان صومعه خراب شد . راهبان صومعه بازهم وی را به صومعه دعوت کردند ، از وی پذیرایی کردند و ماشینش را تعمیر کردند.. آن شب بازهم او آن صدای مبهوت کننده عجیب را که چند سال قبل شنیده بود ، شنید. صبح فردا پرسید که آن صدا چیست اما راهبان بازهم گفتند: :« ما نمی توانیم این را به تو بگوییم . چون تو یک راهب نیستی» این بار مرد گفت «بسیار خوب ، بسیار خوب ، من حاضرم حتی زندگی ام را برای دانستن فدا کنم. اگر تنها راهی که من می توانم پاسخ این سوال را بدانم این است که راهب باشم ، من حاضرم . بگوئید چگونه می توانم راهب بشوم؟» راهبان پاسخ دادند « تو باید به تمام نقاط کره زمین سفر کنی و به ما بگویی چه تعدادی برگ گیاه روی زمین وجود دارد و همینطور باید تعداد دقیق سنگ های روی زمین را به ما بگویی. وقتی توانستی پاسخ این دو سوال را بدهی تو یک راهب خواهی شد.» مرد تصمیمش را گرفته بود. او رفت و 45 سال بعد برگشت و در صومعه را زد. مرد گفت :‌« من به تمام نقاط کرده زمین سفر کردم و عمر خودم را وقف کاری که از من خواسته بودید کردم . تعداد برگ های گیاه دنیا 371,145,236, 284,232 عدد است. و 231,281,219, 999,129,382 سنگ روی زمین وجود دارد» راهبان پاسخ دادند :« تبریک می گوییم . پاسخ های تو کاملا صحیح است . اکنون تو یک راهب هستی . ما اکنون می توانیم منبع آن صدا را به تو نشان بدهیم..» رئیس راهب های صومعه مرد را به سمت یک در چوبی راهنمایی کرد و به مرد گفت : «صدا از پشت آن در بود» مرد دستگیره در را چرخاند ولی در قفل بود . مرد گفت :« ممکن است کلید این در را به من بدهید؟» راهب ها کلید را به او دادند و او در را باز کرد. پشت در چوبی یک در سنگی بود . مرد درخواست کرد تا کلید در سنگی را هم به او بدهند.. راهب ها کلید را به او دادند و او در سنگی را هم باز کرد. پشت در سنگی هم دری از یاقوت سرخ قرار داشت.. او بازهم درخواست کلید کرد . پشت آن در نیز در دیگری از جنس یاقوت کبود قرار داشت. و همینطور پشت هر دری در دیگر از جنس زمرد سبز ، نقره ، یاقوت زرد و لعل بنفش قرار داشت. در نهایت رئیس راهب ها گفت:« این کلید آخرین در است » . مرد که از در های بی پایان خلاص شده بود قدری تسلی یافت. او قفل در را باز کرد. دستگیره را چرخاند و در را باز کرد . وقتی پشت در را دید و متوجه شد که منبع صدا چه بوده است متحیر شد. چیزی که او دید واقعا شگفت انگیز و باور نکردنی بود. . . . . . .....

به ادامه مطلب بروید

  • نیم نگاه
۱۰
آذر
در این که اقدام اخیر دانشجویان تنها بخشی از خشم ملت ایران نسبت به روباه پیر است تردیدی نیست و در این که قطع رابطه و نه کاهش آن، مطالبه ی مردمی است هم تردیدی نیست. اما همه اینها هدف است نه وسیله. مقاله زیر به نقد وسیله می پردازد نه هدف.

هنوز در مورد اقدام اخیر دانشجویان به نتیجه نرسیدم یعنی نمی دانم اسم این حرکت را شجاعت بگذارم یا ....

زمانی که دانشجویان پیرو خط امام در 13 آبان سفارت آمریکا را تسخیر کردند هنوز نه دولتی بود و نه مجلسی و نه قانونی که مردم آن را انتخاب کرده باشند. منظورم اینست مگر ما انتخابات ریاست جمهوری و مجلس را برگزار نمی کنیم که آنها به نمایندگی از مردم تصمیم بگیرند و مگر مجلسی که در آن نمایندگان مردم هستند قانون کاهش رابطه را تصویب نکرده بود پس این حرکت چه بود!!! آیا این توهین به آرای مردم نیست.

بنده این را می دانم که روابط فردی با روابط اجتماعی فرق دارد یعنی ممکن است کسی به من ظلمی کند، بنده حق بخشش او را دارم اما اگر قاضی باشم این حق را ندارم. اگر کسی در روابط بین فردی عهد شکنی کرد، اگر شما این عمل را متقابلا انجام ندهید،بزرگواری کرده اید اما در روابط بین المللی و اجتماعی بخشش عهد شکنی نه تنها فضیلت نیست بلکه رذیلت است بر فرض مثال تجاوز به خاک کشور دیگر قانون شکنی است حالا اگر کشوری به خاک ما تجاوز کرد ما دیگر نمی توانیم بر قانون پایبند باشیم و دیگر پایبندی عقلانی نیست.

حالا با کشور انگلستان، که قانون شکنی کرده و در ایام فتنه در امور داخلی ایران دخالت داشته است و در همان ایام فتنه کارمندانش را در تظاهرات غیر قانونی گرفته اند چطور باید برخورد کرد؟ آیا باز هم باید پایبند به قانون بود؟ 

همین حرف را عماد قبادی عزیز این گونه گفته است "انگلیس دلایل تسخیر سفارتش توسط دانشجویان را در رفتار بی شرمانه خود جستجو کند"

اما اگر نظر بنده را می خواهید درست است که رفتار بی شرمانه ی انگلیس نه تنها بر ملت ایران بلکه بر مردم جهان پوشیده نیست اما ما رییس جمهور و مجلس را انتخاب می کنیم تا آنها به نمایندگی از ما برخی از وظایف را به عهده گیرند که روابط دیپلماتیک از آن جمله است. اگر ما خودمان به نظر رییس جمهور و مجلس اهمیت ندهیم چه کسی باید اهمیت دهد؟!!!  

نکته بعدی اینست که با هرفتاری باید متناسب با آن برخورد کرد یعنی اگر کسی به گوش شما سیلی زد نباید انتظار داشته باشید که قانون گذار وی را اعدام کند. انگلستان هم که به خاک ایران حمله نکرده است که ما به سفارت خانه ی او که بخشی از خاکش است وارد شویم به نظرم رفتار مناسب،اخراج و قطع ارتباط با آنها بود.

البته باید این را هم اضافه کنم که، باید با آنها با توجه به قانون عمل کرد یعنی اگر ما طبق قوانین بین المللی که قبول کردیم حق داریم با آنها طبق قوانین خود عمل کنیم، حتی اگر مجازاتشان اعدام باشد باید این کار را انجام دهیم.

امام خمینی (ره) :

در اسلام قانون حکومت میکند. پیغمبر اکرم (ص) تابع قانون بود...(صحیفه نور،ج10،ص29)

 حکومت در اسلام به مفهوم تبعیت از قانون است و فقط قانون بر جامعه حکم فرمائی دارد.(ولایت فقیه،ص34و35)

کسانیکه میخواهند قانون را بشکنند اینها دیکتاتورانی هستند که به صورت اسلام پیش آمده اند یا به صورت آزادی و امثال اینها(کوثر،ص268)

قانون در راس واقع شده است و همه افراد بشر باید خودشان را با آن قانون تطبیق بدهند.(کوثر،ص268)

در کشوری که قانون حکومت نکند خصوصا قانون اسلامی این کشور را نمی توانیم اسلامی  حساب کنیم.(صحیفه نور،ج14،ص268)

  • نیم نگاه
۰۸
آذر
زمانی روسیه و آمریکا در حوزه ی هوا و فضا رقابت شدیدی با هم داشتند. فضانورادان آمریکا وقتی برای انجام تحقیقات به فضا فرستاده می شدند با مشکلی رو به رو می شدند و این مشکل از این قرار بود که خودکاری که برای ثبت یافتهایشان استفاده می شد جوهر پس می داد. کارشناسان آمریکایی برای حل این مشکل بودجه زیادی را در حدود ۱۲ میلیارد دلار (تازه آن موقع) هزینه کردند و بالاخره این مشکل را حل کردند.

آمریکایی برای این که این موفقیت خود را به رخ روسیه بکشند، این موفقیت را در رسانه ها یشان منعکس کردند و روسیه ها در جواب این آزمایش نوشتند، ما هیچ بودجه ۱۲ میلیاردی هزینه نکردیم و نمی کنیم

ما فقط از مداد استفاده می کنیم.

همیشه نباید دنبال رفع مشکل بود گاهی راه حل های ساده تری هم وجود دارد.

وبلاگم بهتر شده ها

  • نیم نگاه
۰۴
آذر
بعضی از ما سالهاست که در خوابیم و عینک سیاست بر چشمانمان نمی گذارد، حقیقت را آن طور که شایسته است، ببینیم. 

چندی پیش در وبلاگم مطالبی را گذاشتم که تنها یک نفر از خواننده های عزیز وقت خود را برای نقد منصفانه وبلاگم گذاشته بود و بنده را مجاب کرد که بعضی از آنها را پاک نمایم. حتی این نقاد عزیز هم دیگر مطالب خوب بنده را به این اندازه منصفانه تحلیل نمی کرد یعنی برای امر به معروف آنقدر وقت نگذاشته بود که برای نهی از منکر گذاشت. در این مدت تنها "عطار" عزیز همه مطالب را می خواند و برای آنها نقد و نظری می نویسد.

زمانی که در خوابگاه بعضی از دوستان، فیلم حرکات نا شایست شیث رضایی را به هم نشان می دادند به آنها تذکر می دادم این کار اشتباست چرا که ترویج فحشا و قبح زدایی در جامعه است. چقدر کاریکاتور، چقدر موضع گیری مسولین، چقدر مصاحبه و در نهایت چندصد عنوان تیتر به پوشش این واقعه یا فاجعه پرداختند.

پیروزی تیم ملی والیبال کشورمان چقدر برایمان اهمیت دارد که این خبر را مثل خبر شیث برای هم نقل کنیم؟ یا حضور دکتر شماعی در بین دانشجویان (حضوری که سالهاست از سوی مسولین غفلت شده و هر چند با نواقصی همراه بود اما بنده می دانم که چه اقدام شجاعانه و با جثارتی بود. حضوری که لیوان پرش از خالیش هم بیش تر بود) را تشویق کردیم.

تنبیه اگر در کنار تشویق نباشد، قطعا اثر گذار نخواهد بود. نقد منصفانه یعنی دیدن خوبی ها و بدی ها در کنار یکدیگر و این شیوه پیامبران الهی است.

خبرگزاری فارس: هت‌تریک ایران در خلق شگفتی / آرژانتین هم حرفی برای گفتن نداشت


  • نیم نگاه
۰۴
آذر
روزی پسربچه ای وارد بستنی فروشی شد و پشت میزی نشست.خدمتکار برای سفارش گرفتن سراغش رفت.
پسر پرسید بستنی با شکلات چند است؟
خدمتکار گفت 50 سنت
پسر دستش را در جیبش کرد وتمام پول خردهایش را در آورد و شمرد.بعدپرسید بستنی ساده چند است؟
خدمتکار با توجه به اینکه تمام میزها پرشده بود و عده ای هم بیرون منتظر خالی شدن میز بودند با بی حوصلگی و بالحنی تند گفت 35 سنت.
پسر:لطفا یک بستنی ساده بیاورید.
خدمتکار بستنی را آورد وصورتحساب را روی میز گذاشت و رفت.پسر بستنی اش را تمام کرد و پولش رابه صندوقدار پرداخت.هنگامیکه خدمتکار برای تمیز کردن میز بازگشت،گریه اش گرفت.پسربچه روی میز کنار ظرف خالی، 15سنت برای او انعام گذاشته بود
  • نیم نگاه
۰۴
آذر
رئیس: شما به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارید؟
کارمند: بله!
رئیس: خوب است. چون ساعتی پیش پدربزرگتان به اینجا آمده و می‌خواهد شما را ببیند،
همان که دیروز برای شرکت در مراسم تشییع جنازه اش مرخصی گرفته بودید.
  • نیم نگاه
۰۴
آذر
به نظرتون چیجوری تونسته این کارو بکنه؟
  • نیم نگاه